دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

یک مشت، خاطرات سبز

09 مرداد 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

این عکس یک باغ پر گل نیست! عکس دیوار است.
دیواری که از وقتی چشم باز کردم، سبز بود و‌مهربان.
#تابستان_داغ، برای من، صدای خنده های کودکانه ای هست که هنوز هر تابستان، با در آمدن گل های شیپوری، از لای دار و درخت های قدیمی و آشنا می شنوم.

#تابستان_داغ، برای من، خاطرات جمع شدن زنان همسایه در عصر تابستانی با صفا، و پهن کردن زیر انداز و گل گفتن و‌گل شنیدن و تنقلات ساده خوردن، در این باغ زیباست.

هنوز، لای دار و درخت شاعرانه این خانه، دختر نوجوانی را تصور می کنم، که، باور داشت دنیایی که حتی دیوار سنگی آن نیز، سبز و پر گل است، نمی تواند بیرحم باشد.

فریزر این خانه هیچوقت لبریز از غذاهای تلنبار شده ی چند ماهه نبود.
غذاها فصلی بود. و حتی بدون تقویم هم، فقط از نوع غذا، می شد تشخیص داد، چه فصلی هست.

ما بچه ها به این گل نارنجی می گفتیم، گل انگشتی، و‌ غروب های #تابستان_داغ، آنها را دانه دانه در انگشتانمان می گذاشتیم.
انگار انگشتمان، گل میداد و با سرمستی دنبال هم می دویدیم.

هنوز وقتی با خواهر هایم و فرزندانمان در این خانه دور هم جمع می شویم، خودمان را کودک می بینیم.
حال به جای ما، فرزندانمان، درهمان باغچه، دنبال هم می کنند و‌ با همان شلنگ آبی قدیمی، یواشکی به روی هم آب می پاشند.
و‌وقتی خیس آب، به سمت ما می آیند، کمی اخم و تخم مادرانه نثارشان می کنیم، اما خوب میدانیم، تابستان هست و این آب پاشی های دزدکی کودکانه.
نسل به نسل… تابستان به تابستان…

زندگی شاید کوتاهتر از عصر تابستان داغی باشد، که ما ساده دلانه، فکر میکردیم طولانی و کش دار است و تمامی ندارد.

زندگی، شاید تمرین مهربانی و سرمشق گرفتن از دیواری هست که به ما یاد داد، لای سنگ و آجر و در سخت ترین شرایط، هم می شود سبز بود و مهربان.

زندگی شاید همان تابستان داغی هست که تب تندش، زود فروکش می کند و یک وقت چشم باز میکنیم و می بینیم که هیچ چیز از آنهمه هیاهو و برو و‌بیا نمانده به جز یک مشت خاطرات.

زندگی شاید همان دیوار سنگی باشد که هر تابستان، گل می داد و برایمان خاطرات باصفا می ساخت و به ما یاد داد، حتی اگر تمام دنیا، سنگ شد و بیرحم، تو سبز باش و خاطره زیبا در دل دیگران بکار.

#دین_آرامشبخش_ما
#به_قلم_خودم
#تابستان_داغ

1564538654k_pic_1c374f63-d989-453f-9cee-85d83568ba44.jpg

1564538654k_pic_59df075e-84c0-409c-a49b-ff25abfb1c26.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: ،تابستان داغ ،تلنگر ،خاطرات،آرامش،دیروز عصر تابستانی

موضوعات: آرامش, درسهایی از زندگی لینک ثابت

نظر از: و.جلالی [بازدید کننده]
و.جلالی
5 stars

ممنونم خیلی حس خوبی میگیرم. کلمه به کلمه نوشته هاتو میتونم حس کنم. به نظرم نوشته هات رنگی هست. هر کلمه اش یک رنگه. مثل یک نقاشی زیبا و رنگارنگ.

1398/05/13 @ 07:59
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما

ممنون وجیهه عزیزم تو چقدر زیبا نوشتی حست چقدر رنگی و‌با صفا بود…
کاش بنویسی و‌من بخونم… حس و حال بهاریت چه آرامشبخشه…‌و‌ممنون از نظراتت و چون تو ادم رک و‌صادقی هستی، واقعا به دلم نشست.

1398/05/13 @ 11:24


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس