دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

سیاست زنانه داشتن!

11 اردیبهشت 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

در حالیکه اشک هایش جاری بود گفت: “می خوام جدا شم! الانم دارم می رم بچه مو سقط کنم! این زندگی دیگه از نظر من تموم شده است".
در حالیکه هاج و واج مانده بودم پرسیدم: ‘همسرت هم همین نظر را داره"؟!
گفت:” آره به شدت! فقط موندم که صبر کنم این طفل معصوم دنیا بیاد یا برم سقطش کنم راحت شم، البته اگه با این حرص و جوش هایی که من خوردم هنوز سالم مونده باشه".

تا خواستم دلداریش بدهم با نگاهی یخ و‌ مصمم که حرف را در دهانم خشک کرد گفت: “این حرف ها دیگه فایده نداره! تو که نمی دونی چی شده…کار از این حرف ها گذشته"!
نمی دانستم چه عکس العملی نشان بدهم! انگار غم عالم را روی دلم هوار کرده بودند. من را بگو که فکر می کردم خوش و خرم از مسافرت خارج برگشته اند و‌همه چیز گل و بلبل است.
وقتی پرسیدم چه شده گفت:
“تو سرم بخوره خارج رفتنم! کاش نمی رفتم! شوهر مودب و آروم من! تا رفتیم اونجا حسابی رنگ عوض کرد. می دونست من باردارم و زود رنج، در عوض تا می توانست چشم چرانی کرد و هر خانم لخت و عوری می دید میگفت: “نیگا چه تیکه ایه!” و گاهی هم سوتی از روی تحسین می کشید. حتی جلوی من هم دیگه حیا نمی کرد…اون استخرهای مختلط و اون وضعیت ناجور…خلاصه قهر و دعواهامون از همون جا شروع شد! و کار به طلاق و طلاق کشی رسید".

راستش از حرف هایش (که بعضی هایش قابل بیان در اینجا نیست) یکه خورده بودم! باورم نمی شد! البته کمی هم ته دلم فکر کردم: “حقت بود! چیت کم بود آخه که انقدر به این مرد بنده خدا گیر دادی که بریم خارج! اونم تایلند!!!
در واقع به خاطر چشم و هم چشمی با لیلی زندگی خوب و آرامت را از دست دادی"!
اما نگفتم! در عوض دلداری اش دادم.
خلاصه آن روز مردم و زنده شدم تا او را لا اقل از رفتن به مطب دکتر و سقط جنین منصرف کنم!

(دیگه خسته شدم از نوشتن! با اینکه ماجراهای زیادی رخ داد می خواهم از آنها بگذرم و ته جریان را بگویم).
خلاصه همین چند ماه انتظار برای به دنیا آمدن بچه، باعث و بانی خیر شد و به مرور دلخوری ها فراموش شد و ماجرا ختم به خیر شد! وقتی خانواده شان چهار نفری شد انقدر موضوع و مشغولیات تازه به وجود آمد که این حرف و حدیث ها پاک فراموش شد.
شاید هم یاد گرفت که زندگی خودش را نه با لیلی و نه با هیچکس دیگر مقایسه نکند. و محیط گرم خانوادگی اش را با هنرمندی زنانه حفظ کند.



پی نوشت:

1- درست است که انرژی های منفی دیگران و وسوسه هایشان خواه، ناخواه روی ذهن انسان اثر می گذارد و همیشه اطرافیانی هستند که خواسته یا نا خواسته نقش «یوسوس فی صدور الناس» را ایفا می کنند؛
اما ما هم این قدرت را داربم که علیرغم تمام این انرژی های منفی « أعوذ به رب» ایی را تجربه کنیم که همیشه پناهگاه ماست و انرژی مطلقش آن قدر بی نهایت است که اگر به او متصل شویم تمام منفی ها خنثی می شود و نمی تواند در ما اثر بگذارد.

۲- این جمله تکراری واقعا حقیقت دارد که زمان، حلال مشکلات است.
حتی درست در لحظه ای که همه چیز را سیاه و تمام شده می بینیم، گذشت زمان و مهلت دادن به خود و عکس العمل آنی نداشتن و دل به جریان روزها سپردن، سبب کمرنگ شدن خیلی از سختی ها می شود.
از تصمیمات احساسی، آنی و شتابزده بپرهیزیم.


۳- سیاست زنانه به داد و هوار و به کرسی نشاندن حرف نیست.
هر وقت زنی توانست آن قدر آرامش بخش، دلبرانه، دوست داشتنی، رامشگر و به تعبیر قرآن «لتسکنوا إلیها» باشد، که دل همسر و فرزندانش کنار او گرم و شاد و آرام باشد، زن سیاست مدار و هنرمندی است.

زندگی هایتان پر از عشق
و آشیانه تان گرم و نرم و آرامش بخش?

دین آرامش بخش ما

قسمت سوم و پایانی

به قلم شیدا صدیق

1588254879k_pic_72c03c8c-251b-429e-854e-5e7fe3c34e4d.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 24 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(21)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
21 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: ، راز خوشبختی ،جذابیت تجربه همسران روابط مؤفق همسران روش جذب همسر سیاست زنانه نکته های روانشناسی قرآن

موضوعات: رابطه عاشقانه مؤفق لینک ثابت

نظر از: اندیشه ی پرواز [عضو] 
  • گم گشته ي دوران غيبتيم
  • شهد گل واژه ها
  • ويدئو كليپ
  • مشق عشق ( يك جرعه انديشه)
  • نور و فانوس
  • حسينيه مجازي عشاق الحسين
  • وبلاگ من
  • اسرار عشق و هستي

سلام
ممنون
عالي
ولي تجربه دردناك اين خانم فكر نكنم براشون فراموش شدني باشه
خانوما به خاطر بچه ها و حس عميق مادري خيلي از خود گذشتگي به خرج ميدهند ولي در درون ويران ميشوند و مثل سابق نميشوند….الهي كه اون آقاي بي موالات سعي كنه همه جوره جبران كنه و دل خانومش را حسابي به دست بياره و ديگه از اين غلطا نكنه حتي اگه به اصرار خانومش همچين جهنمي بره

1399/02/16 @ 01:11
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام دوست عزیزم
ممنون از وقتی که گذاشتید

1399/02/16 @ 01:33
نظر از: پیچک [عضو] 
  • پیچک
5 stars

خداقوت بابت نوشتن… آموزنده بود :)

1399/02/13 @ 18:59
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

خدا قوت بابت خوندن…
ممنون از حضورت مریم جون

1399/02/13 @ 20:31
نظر از: جانم فدای سید علی [بازدید کننده]
جانم فدای سید علی
5 stars

احسنت عزیزم، بسیار آموزنده بود

1399/02/12 @ 17:15
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون استاد رخشانی بزرگوار
لطف دارید

1399/02/12 @ 17:35
نظر از:  
  • یارب از ابر هدایت برسان بارانی
  • زیبایی های زندگی
  • از کتابی که خوانده ام
  • انچه از ما منتشر شد

بنظرم شوهرش سیاستش بیشتر بوده چون خواسته کاری کنه دیگه زنش از این هوسها نکنه

1399/02/12 @ 06:17
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

چه جالب! چون نظر من هم همینه!
ولی خب باذهر هدفی بود خویب نبود.
ممنون از دقت و توجهت

1399/02/12 @ 11:07
نظر از: مهتاب [عضو] 
  • نخلستان
مهتاب
5 stars

جالبتر از متن اون پی‌نوشته‌های عالی بود که برخاسته از معارف دینی است

بسیار جالب و جذاب و ماهرانه قلم زدید واقعا احسنت بر شما

1399/02/12 @ 06:02
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

مهتاب جون ممنون
راستش خودم هم این پی نوشت ها رو خیلی دوست دارم
شاید چون برگرفته از کلام قرآن هست.
شما محبت دارید خواهر مهربونم

1399/02/12 @ 11:13
نظر از: مشکات [بازدید کننده]
مشکات
5 stars

سلام و درود
بی نهایت جذاب نوشتید
پی نوشت هاش به قدری زیبا هست که فقط می تونم بگم سپاس فراوان

1399/02/12 @ 02:21
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و درود به شما واقعا ممنونم از محبتتون

1399/02/12 @ 02:37
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
  • شكوفه لبخند
  • طوباي محبت
5 stars

سلام شیدا جون
راستش دیروز که نوشتی با اون حال اومده بود پیشت حدس زدم چه اتفاقی ممکنه براش افتاده باشه.
درسته عزیزم واقعا گاهی خودمون دستی دستی خودمون به خاک سیاه می‌نشونیم.بازم خدا رو شکر که به خیر گذشت. خدا خیرت بده شیدا جان که کمکش کردی. دلم بهم میگه اونجا خیلی‌ها هستن که به کمک شیدا و حرفهای امیدبخش و مشاوره‌های خوبش نیاز دارن. چه کار خوبی کردی که وارد حوزه شدی چون وقتی یک نفر بتونه با اسم دین و رنگ دین به اطرافیانش کمک کنه در واقع با یک تیر دو نشون زده.
سلامت باشی و باانرژی‌های مثبت.
پی‌نوشت‌هات رو دوست داشتم مثل همیشه

1399/02/12 @ 01:08
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون طوبی جونم از محبتت
حالا این همسایه مون که نه، گوشش به حرف کسی بدهکار نیست و‌ کار خودشو می کنه
ولی در سخنرانی هایی که میرم یعنی دیگه شماره مو میگیرن و مخصوصا در این ایام تعطیلات کرونایی یعنی روزی چندین ساااااعت تلفنی راهکار می خوان هر چی هم بهشون میگم که من کارم مشاوره نیست و تموم حرف هامو فقط در سخنرانی هام میگم ، فایده نداره….
من واقعا روانشناسی و مشاوره رو دوست ندارم
خسته م می کنه….ولی برعکس عاشق دو تا کارم: سخنرانی. و نوشتن
هیچوقت ازشون خسته نمیشم البته خسته میشما در واقع …قبل از کرونا روزی چند جا برای سخنرانی می رفتم و از خستگی نا نداشتم ولی چون عاشقشم از اون خستگی لذت بخش هاست
و خداروشکر خیلی میبنم تأثیر گذاره به لطف خدا
مثلا ترجمه انگلبسی که تو عاشقشی طویی و عاااالی ترجمه می کنی من با اینکه ترجمه را در بهترین دانشگاه ایران در زبان (علامه طباطبایی) خوندم ولی جزو علاقه هام نیست!
به نظرم هر کی واقعا برای یه کاری ساخته شده.و دعا می کنم هر کسی در اون چیزی که علاقمنده خوش بدرخشه

ممنون از حضور همیشه انرژی بخشت دوست عزیز من

1399/02/12 @ 02:49
پاسخ از: طوباي محبت [عضو] 
  • شكوفه لبخند
  • طوباي محبت
5 stars

چقدر خوبه که الان هم ارتباطت رو باهاشون قطع نکردی. چون الان که دیگه نمی‌شه سخنرانی حضوری رفت حداقل راهکارهایی که میتونی رو در اختیارشون بگذار.
شیدا جان من پیشنهاد می‌کنم اگه این وضعیت ادامه داشت براشون یک گروه در فضای مجازی درست کن و نکته‌ها و راهکارهای درست زندگی و اخلاقی و قرآنی رو اونجا به اشتراک بگذار. البته شاید فرصتت کم باشه ولی به نظرم واقعا لازمه چون هم قلمت و هم سخنرانی‌هات مثل یک معجزه می‌تونه گره از مشکلات خیلی‌‌هاشون باز کنه. اگر هم گروه ممکنه وقت‌گیر باشه یک کانال بگذار که یکطرفه فقط شما مطالب رو بگذاری.
شیدا جونم روش فکر کن. شاید راه‌گشای خیلی‌ها بشه در زندگی.

1399/02/13 @ 11:32
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون دوست مهربونم طوبی
خیلی برام عزیزی

1399/02/13 @ 11:48
نظر از: Strange and familiar [بازدید کننده]
Strange and familiar
5 stars

ناخدای زندگی میتونه زن باشه و هر طور طبق میلش سکان را بچرخاند

1399/02/11 @ 22:10
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

همینطوره عزیزم

1399/02/11 @ 22:59
نظر از: اله صوفی [بازدید کننده]
اله صوفی
5 stars

سلام شیداجانم
طاعات و عباداتت مقبول درگاه حق
التماس دعا

1399/02/11 @ 20:45
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام اله عزیزم
خیلی ممنون دوست خوبم
طاعات و عبادات تو هم مقبول حق
آرزوهای قشنگت مستجاب

1399/02/11 @ 20:55
نظر از: یا دلیل المتحیرین [بازدید کننده]
یا دلیل المتحیرین

سلام و عرض ادب
خداروشکر که ختم بخیر شد البته امیدوارم قلبشان آروم بشه

1399/02/11 @ 19:26
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و عرض ادب و احترام خانم نوحی عزیزم
خیلی ممنون از حضور دلگرم کننده تون
سلامتی و عاقبت بخیری نصیبتون

1399/02/11 @ 19:30
نظر از: دی [بازدید کننده] 
  • https://day.kowsarblog.ir/>
دی
5 stars

نبینم خستگیت رو شیدا جان.
عالی نوشته بودی. مخصوصا سه تا نتیجه گیری آخرش رو.
ممنووووونم.
زندگیت پر از عشق پاک الهی.

1399/02/11 @ 18:55
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون مهربونم
می خواستم از جزء جزء مشکللتشون در این مدت بنویسم که البته جالب و مفید و پند آموز بود ولی دیدم دیگه کار به قسمت های بعدی می رسه و طولانی میشه و دوستای عزیز هم مشتاق بودن زودتر آخرشو بدونن، راستشش خودم هم یه طوری ام که نوشتن از مشکلات خسته م می کنه و دوست دارم زودتر به مثبت هاش برسم
مممون از دعای زیبات و برای خودت هم مستجاب

1399/02/11 @ 19:34


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس