ترسیم مثلث عشقی
تا می گوییم :«مثلث عشقی» ذهنمان می رود به سمت و سوی رابطه های خیانت آمیز که جذابیت مخفی آن، دستاویز سریال های پر فروشی شده که مثل قارچ خودرو از کانال های ترکیه ای و مکزیکی سر بر آورده است.
انگار تمام مردم آن دیار هبچ کار و کاسبی و مشغولیت و تحصیل و تلاش و خلاصه هیچ فعالیتی ندارند، غیر از آن که از صبح تا شب دنبال رابطه های خیانت آمیز باشند.
اما موضوع صحبت من این نیست.
می خواهم از مثلث عشقی باارزشی صحبت کنم که با وجود آن، تمام روابط معنا می یابد. جنگ و دشمنی از بین می رود و صلح پایدار پدید می آید.
وقتی در رأس عاشقی، عشق الهی قرار می گیرد و دو نفر که هر دو عاشق خدا هستند، به همدیگر عشق می ورزند، تمام دوگانگی ها و اختلاف ها از بین می رود.
به این نکته عجیب دقت کنید:
صد و بیست و چهار هزار پیامبر وجود دارد که از نقاط مختلف جهان و با فرهنگ های مختلف (از نظر جغرافیابی) مبعوث شده اند؛ اما کوچک ترین اختلافی بین آنها نیست.
همه یک چیز را می گویند و تمام آنها با انگشت اشاره به نوک این رأس و مبدأ یکتای عالم اشاره کرده اند.
دلیل این وحدت و عدم تفرقه بین رسل، این است که آنها هیچگونه منافع شخصی و هوای نفس در کارشان دخیل نبود.
بلکه همه یک مثلث عشقی را ترسیم کرده بودند. عشق آنها به مردم و هدایتشان به خاطر عشقی بود که به خدای یکتا داشتند.
اختلاف وچندگانگی و تفرقه جایی رخ می دهد که «من» وجود داشته باشد.
«أنانیت» ریشه تمام آشوب های بشری هست.
و دلیل اتحاد هماهنگ تمام پیامبران، عشق مشترکی بود که به خدا داشتند.
«من» ایی وجود نداشت. هر چه بود «او» بود و لاغیر…
لذا خداوند در قرآن کریم می فرماید:
ِ «لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ»
(بقره،285)
و مولانا چقدر عمیق در این باره می گوید:
«أطلب المعنی من القرآن و قل:
لانفرق بین احاد الرسل»
پی نوشت:
1- آیات قرآن برای هدایت ما نازل شده اند برای آنکه در زندگی ما و حتی در روزمره ترین لحظاتمان مورد استفاده قرار گیرند. سرسری از آن عبور نکنیم!
2- اگر در روابط ما، ملاک ومبداء و رأس خدا باشد، آن وقت حتی عشق ورزیدنمان به همدیگر قداست و معنی می یابد و تفرقه و اختلاف و “منم، منم” ها رنگ می بازد.
منیت از بین می رود و «ما» می شویم.
«ما»یی که انقدر وسیع وبیکران است که به خدا متصل می شود.
دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/