دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»

14 خرداد 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

دوست داشتم شبیه «بیب بیب» باشم و جذاب بودن و دوست داشتنی بودن را ازش یاد بگیرم.
لابد با خودتون می گویید حالا این «بیب بیب» کی بوده که انقدر دلربا و تو دل برو بود؟!
راستش ماجراش یک کم عجیبه یا شایدم زیادی ساده و پیش افتاده است. شاید هم روانشناسانه و پر از نکته باشه.
اصلا بگذارید ماجرا را از اول براتون تعریف کنم.
نمیدونم دقیقا تو کدوم کتاب بود ولی فکر میکنم یه کتاب روانشناسی بود که نویسنده از خاطرات کودکیش می گفت.
تعریف میکرد که بیب بیب تو محله ی ما زندگی می کرد. هیچ حرفی نمیتونست بزنه فقط یک صدایی شبیه «بیب بیب» از دهنش خارج میشد.
و لبهاش به شکل یک نیم دایره بود. شبیه یک لبخند همیشگی!
چهره ای بامحبت و ساکت و معصومانه داشت. ما بچه ها گاهی براش خوراکی می خریدیم تا خوشحالش کنیم. او بر می داشت و با همان لبخند نیم دایره میگفت: بیب بیب! بعدها که نوجوان شدیم برایش دردودل می کردیم و او با چشمان مهربان و لبخند گرمش نگاه میکرد، گوش می داد و گاهی در تأیید حرف هایمان می گفت: «بیب بیب»
گاهی هم از او می خواستیم با ما بازی کند.
او تأیید محض بود! یک لبخند محض و یک گوش شنوای محض!
نویسنده میگفت بین اینهمه آدم جور واجور، خاطره قشنگ و دوست داشتنی بیب بیب همیشه در قلبش باقی مانده است.

راستش من بعد از خواندن ماجرای بیب بیب، رفتم یک ماسک بامزه خندان خریدم. می خواستم برای پسر کوچولویم، بیب بیب باشم!
یه مامان کوچولوی بدون غرولند و انتقاد، که همیشه برای بازی وقت دارد و همیشه لبخند گرم تأیید آمیز بر لب دارد.
کلافه نیست. اسیر هزار جور برنامه ریزی نیست و مثل یک کودک شاد و بی دغدغه، بچگی می کند.
(این اشک بی موقع، وسط نوشتن از کجا پیداش شد. شاید چون دلم یک لحظه سوخت برای همه مون….که زندگی را زیادی جدی گرفتیم و دخل خودمون و روزگار را در آوردیم با این جدی گرفتن های خط کشی شده ی مضحک…نمیدونم…بگذریم)
داشتم میگفتم. خلاصه این ماسک را خریدم و برای پسر کوچولوم شدم بیب بیب! هر روز یک ساعت، حالا بیشتر و کمتر، بیب بیب میشدم! ماسک را می گذاشتم و ‌باهاش حسابی بازی میکردم. هر بازی ایی که دوست داشت. هر چی که می گفت. آخه بیب بیب که مخالفت بلد نبود!
بیب بیب فقط پذیرا بود و مهربان!
یک وقتایی هم غافلگیرش میکردم و وقتی او در اناقش مشغول بازی بود، یهو با ماسک خندان بیب بیب وارد میشدم. از خوشحالی بال در میاورد.
گاهی هم با زبان بچه گانش به من میگفت: بیب بیب بیاد. بیب بیبو میخوام.
عاشق بیب بیب بود.
نمیدونم بیب بیب را باور کرده بود یا نه.
هر چه بود کیف میکرد اون ساعتی را که کنار بیب بیب بود.

حالا که فکر میکنم جای یک بیب بیب در عمق زندگی ما خالیست.
شاید لازم نباشه تموم مدت یه چونه باشیم برای فک زدن و گفتن و گفتن…
شاید گاهی فقط حضوری گرم و لبخندی دوست داشتنی کافی باشه.
شاید گاهی به جای«نه» گفتن تمام وقت به زندگی، باید یک« بله» دلنشین بگوییم و با جربان رود زندگی، جاری شویم…
شاید باید شبیه بیب بیب، دوست داشتنی بودن را تمرین کنیم.

دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/



و اما طرز تهیه یک دسر خوشمزه و فوری و آسون برای لحظات شیرین دورهمی، دسر پان:
ته ظرف ظرف پیرکس، بیسکوئیت پتی بور یا ساقه طلایی می چینیم. موز و توت فرنگی را حلقه حلقه میکنیم با گردوی خرد شده، یک ردیف روش می ریزیم، بعد میگذاریمش کنار و یک فرنی نسبتا غلیظ درست می کنیم و داغ داغ روش میریزبم کمی هم شکلات آب شده(به روش بن ماری) درست میکنیم و برای تزئین و خوشمزه تر شدن، روش میریزیم و با گردو و یا هر چی خودتون دوست دارید تزئینش می کنید و میگذارید چند ساعت داخل یخچال بمونه( دو، سه ساعت)
قلبتون شاد
تنتون سالم
نوش جون

1591196185k_pic_67934fe8-de01-4e4f-8b21-0a2ddaf1ed6e.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 26 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(24)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
24 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: ،جذابیت تربیت فرزند دسر پان اسپانیایی دسرهای فوری دوست داشتنی بودن شیرینی های بدون فر

موضوعات: تأثیرگذاری مثبت لینک ثابت

نظر از: كوثر [عضو] 
  • "مدرسه علمیه کوثر علی آباد"
5 stars

سلام واقعا قلمتون ادمو شیدای خودش میکنه. ان شاالله خودتونم شیدای خدا باشیدو بمونید.آمین

1399/03/23 @ 00:03
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام کوثرجون ممنون الهی آمین وااای عزیزم این بزرگ ترین آرزوی عمرم هست که تو گفتی! یه مطلب نوشته بودم به اسم «فقط کافیست دو کار انجام دهی» که اونجا همین دعای تو رو نوشتم به عنوان باارزش ترین آرزوم! اتفاقا امروز که داشتم شمع تولدم را فوت میکردم آرزوم همین بود! اینکه تو هم الان همینو گفتی به فال نیک میگیرم خیییلی خوشحال شدم اینکه شیدا و عاشق خدا شم و از اون مهمتر اینکه خدا عاشقم شه…«یحبهم و یحبونه» منم برات بهترین هااا رو آرزو میکنم عشق الهی و خوشبختی جاویدان نصیبت

1399/03/23 @ 01:04
نظر از: محبوبه رحیمی [عضو] 
  • بصیرت سرا
  • وبلاگ من
5 stars

سلام از پست های به روزتان ممنونم

1399/03/18 @ 10:44
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام لطف دارید ممنونم

1399/03/23 @ 01:05
نظر از: اندیشه ی پرواز [عضو] 
  • گم گشته ي دوران غيبتيم
  • شهد گل واژه ها
  • ويدئو كليپ
  • مشق عشق ( يك جرعه انديشه)
  • نور و فانوس
  • حسينيه مجازي عشاق الحسين
  • وبلاگ من
  • اسرار عشق و هستي
5 stars

بيب بيب(عالي)
(:

1399/03/17 @ 14:27
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

نگاهت عالیه دوستم
:))

1399/03/17 @ 14:35
نظر از:  
  • مرکز تخصصی حضرت خدیجه کبری ( سلام الله علیها )

ممنون واقعا لذت بردم از خوندنش

1399/03/17 @ 12:53
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون دوست عزیزم
نگاهتون زیباست
لطف دارید

1399/03/17 @ 13:21
نظر از:  
  • نگاه نو، زندگی نو

من که نفهمیدم بیب بیب کی بود و چرا نمیتونست حرف بزنه

1399/03/15 @ 22:40
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

منظورتونو از سوال متوجه نمیشم!
می خواهید بدونید چرا نمی تونست حرف بزنه و مشکل تکلمش چی بود؟! من خبر ندارم عزیزم!!!
کی بود یعنی چی؟ یعنی اصل نسبش کی بود؟!!
من از کجا بشناسم کی بود؟!
تو متن که نوشتم : نویسنده یه کتاب روانشناسی از خاطرات بچگیش میگه که پیرمردی در محله کودکیش بود که نمی تونست حرف بزنه ولی همیشه یه لبخند نیم دایره مهربون تأیید آمیز و یه گوش شنوا داشت و بچه ها عاااشقش بودن و باقی ماجرا….

ممنون از حضور شما و سوالات به جا و زیباتون

1399/03/15 @ 23:19
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
  • شكوفه لبخند
  • طوباي محبت
5 stars

کاشکی من هم بتونم بیب بیب باشم و انقدر از خودم نظر نداشته باشم
مخصوصا در مقابل حق که روح تسلیم و پذیرش باید داشت که نداریم.
آفرین به تو شیدا که این مطلب اخلاقی و شاید تاحدی عرفانی رو با این مثال ساده و گویا بیان کردی.
خوش بحال پسرت که چنین مادر فهمیده‌ای داره.
خیلی جالب و عالی و در عین حال بامزه بود.
با لبخند خوندمش:)

1399/03/15 @ 12:43
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

طوبی تو چقدر نطراتت دلنشین و از ته دل هست
ممنون گلم
دوستت دارم خواهر جونم

1399/03/15 @ 16:30
نظر از: زهرا سادات [عضو] 
  • گلابتون
زهرا سادات
5 stars

عالی بود رفیق
منم یه بیب بیب میخوام

1399/03/15 @ 12:19
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون رفیق
منم می خواممممم
و دوست دارم خودمم باشم

1399/03/15 @ 16:32
نظر از: مهتاب [بازدید کننده] 
  • http://najhlestan.kowsarbloj.ir>
مهتاب
5 stars

سلام
عالی بود واقعا راست می‌گویید زیادی خودمان را جدی گرفتیم و از کودک درون فاصله…..
کاش برگردیم و تاملی بکنیم و به جای این همه بقول معروف ادای بزرگ شدن را درآوردن کمی فارغ از همه دغدغه‌ها روح خودمان را آزاد در آسمان کودکی به پرواز درآوریم

عالی بود و لازم و شرح حال دل در این روزها

موفق باشی و قلمتان مستدام

بیب بیب!

1399/03/15 @ 11:10
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام مهتاب عزیزم ممنون از حرفای قشنگ خوندنیت…

1399/03/15 @ 16:33
نظر از: Alma [عضو] 
  • alma
5 stars

عالی بود هم متن و هم دسرتون.:)

1399/03/15 @ 09:18
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون آلمای عزیزم نگاهت عالیه

1399/03/15 @ 16:34
نظر از: هورمند [عضو] 
  • هورمند
5 stars

کاش همه مادران مثل بیب بیب بشوند.فرزند هر آنچه در کودکی به او می دهی در پیری به تو خواهد داد!!
کاش این را بدانیم.

1399/03/15 @ 08:30
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

چه خوب گفتی.همینطوره واقعا عزیزم

1399/03/15 @ 16:34
نظر از: مشکات [بازدید کننده]
مشکات
5 stars

سلام و درود شیرین بودن و جذاب بودن مثل بیب بیب را چقدر ساده و در عین حال عمیق به ما نشون دادید. ماسک لبخند و تأیید و بله گفتن به جریان هستی گمشده امروز دنیای ما هستش
انقدر خوشم اومده از این پست جذاب که حد نداره
کامتون شیرین سپاس مهربانو

1399/03/15 @ 01:26
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و درود عزیزم ممنون از محبتت
بهترین ها نصیبت

1399/03/15 @ 16:36
نظر از: مهنــا [بازدید کننده] 
  • https://mohana93.kowsarblog.ir>
مهنــا
5 stars

چقدر جای این بیب بیب تو زندگی خالیه :((
واقعا چرا این همه زندگی رو جدی گرفتیم مگه نه اینکه دنیا محل گذره پس چرا ما داریم جای پایمون رو سفت میکنیم؟!

مثل همیشه عاااااالی بودی بانو

1399/03/15 @ 00:47
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون چه جااااالب
واقعا چرا

1399/03/15 @ 16:37
نظر از: k.reshm [بازدید کننده] 
  • http://shokolatkitkat.blogfa.com>
k.reshm
5 stars

چقدر این آدم دوست داشتنی بود واقعا پذیرا بودن و موافق و شنوا بودن گاهی خیلی دوست داشتنیه….چقدر عالی بود که گفتید به جای اینکه همش یه چونه ی مفت باشیم واسه نصیحت و مخالفت ..پذیرا و موافق باشیم
مرسی عالی نوشتید
چه قشنگ بود
ما این تکنیک های ساده رو فراموش کردیم
فکر. میکنیم لابد باید چه روش هایی استفاده کنیم
ولی گاهی لازمه به همین سادگی و شیرینی. جذاب. باشیم

1399/03/14 @ 23:27
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون عزیزم زندگیت شاد و شیرین و پر از آرامش

1399/03/15 @ 16:39


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس