دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

کفش بپوش و راهی شو

28 اردیبهشت 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

#به_قلم_خودم خسته شدی از نرسیدن ها؟ مگر کفشهایت را آماده نکردی؟… قدم در جاده زیبایی بگذار که تمام عمر ، خوابش را می دیدی ..‌اما اول زیبا شو… جاده زیبا، مسافری زیبا می خواهد..
(تو زیبا باش! یار خودش به سراغت می آید.)
انگار موجی از انرژی مثبت جذاب ، دلم را هوایی می کند…

و‌من مشتاق و شیدا و عاشق می پرسم:
(خب منم میخوام به نور برسم خوش به حال اونایی که اهل یقین اند و یک جهان، عاشقشونه…و هر کاری اراده کنند ، انجام‌می دهند … انگار تو آرامش مطلق اند و خدا و زمین و زمان باهاشون در صلح و آشتی اند… راهش چیه استاد؟)

استاد با آرامش و لبخندی متین و پر مفهوم نگاهم می کند…
و من فکر میکنم شاید یکی از قشنگترین درس های زندگی این است که:

آدم های ناب، خودشان یک کلاس درس هستند…

نگاه کردنشان،
لبخند زدنشان،
سنجیده ح
رف زدنشان،
اخم به جا، سکوت به جا،
لباس پوشیدنشان،
و حتی گاهی…
هیچ عکس العملی نشان ندادنشان. ، خودش. صد مثنوی حرف برای گفتن دارد…

دنبال کدام حرفی؟!!!


من اما دنبال یک سخن طلایی ام…

استاد می گوید:
حرکت(استکمالی) را که شروع کنی، حرکت(تکمیلی) خود به خود از جانب یار می رسد…
و‌در واقع، هر لحظه عیار تو رو محک میزنند و یار میرسد، استاد میرسد..
نشان بده شاگرد خوبی هستی و در طلبی … بعد.. استاد در لحظه ای که انتظارش را هم نداری، پیدا می شود…


با نگاهم نشان میدهم که چقدر تشنه چنین حرف هایی هستم…
یک عمر دنبال شنیدن جرعه ای نور بودم…

من اما دوست دارم روزمره تر بفهمم…
ساده تر…کمی گیج شده ام اما مشتاق…

استاد میگوید:
(در روزمره ترین کارهایت، در جزئی ترین حرکاتت، درخشان عمل کن…

همین چیزهای به ظاهر عادی که در زندگیته اول زیبا استفاده کن، بهترینتو انجام بده… تا در مرحله ی بعدی راه روشن شود …
تو : خوب شو!
زیباشو!
خوبان دنبال یار میگردند
حتی امام زمان(عج) دنبال یار میگردد…

کافی ست در پیش افتاده ترین کارهایی که فکرشم نمیکنی، دلبرانه و طلایی رفتار کنی…
طوری باش که از مسلمان بودن تو، عطر آرامش و جذابیت یک عمر زیبا زیستن ، انقدر دل ها را ببرد که هرکسی تو را دید از ته دل بگوید:
درود بر پیغمبری که چنین پیروانی دارد
از جنس(سلم) : آرامش
از جنس زیبایی
از جنس اخلاص
از جنس آراستگی
از جنس‌نور
از جنس اتصال


مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی ز سر گیرید…

که‌کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید…)
و آن وقت جاده ی زیبایی را می بینی که تمام عمر می خواستی مسافرش باشی ..
ولی در واقع آن جاده ی زیبا ، آن مسیر رویایی تمام عمر منتظر تو بود… منتظر بود تو بلاخره به خودت بیایی کفش هایت را بپوشی و قدم در (راه) بگذاری…

وقتی مهزیار بعد از بیست سفر معنوی بلاخره عشقش را دید.. امام زمانش را دید… عجیب ترین جمله ی فراموش نشدنی که چشمان مهزیار را اشکی کرد این بود..‌امام زمان به او فرمود:« چرا اینقدر دیر آمدی؟ ما شب و روز ، منتظر تو بودیم…!!



کلاس تمام شده…

و‌من مات و‌مبهوت به این فکر می کنم:

که جوهر شناسنامه رو بی خیال شوم…

و یک بار از ته دل:

از نو مسلمان شوم!
#به_قلم_شیدا_صدیق
#دین_آرامشبخش_ما

1558167024img_20181124_142646_774.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 2 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: مریم بانو [بازدید کننده]
مریم بانو
5 stars

چقدر ماندگار … باید برای دیدن تو(مهزیار شد)

1398/02/28 @ 15:25
نظر از: یار می آید [بازدید کننده]
یار می آید
5 stars

دلم هوایی شد متظره زیبایی از مسلمانی ناب

1398/02/28 @ 15:23


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس