موهای خوشرنگش را جمع کرده بود...
موهای خوشرنگش را با کش مویی ساده، جمع کرده بود، و با دستانی که به آرامی و با دقت گوجه، خیارها را شکل می داد، سالاد درست می کرد…همزمان با لبخند و آرامش به حرفهای او گوش می داد…
چهره شادابش، ناخوداگاه انرژی آرامش را به وجود مخاطب تزریق می کرد.
سالاد، به زیبایی درست شده بود.
هویج ها و کاهوهای منظم چیده شده و کلم های ریز رنده شده ی خوشرنگ بنفش و…ترکیب رنگ شاد و ویتامینه ای را به نمایش می گذاشت…
مخاطبش که درد و دل می کرد هم حسابی سبک شده بود…
کلی واژه ناگفته در فضا موج می زد و حس خوب، منتقل می کرد واژه هایی مثل:
آراستگی…
زیبایی
نظم و ترتیب
محبت و صمیمیت
همدردی
صبر
درنگ وطمأنیه
آرامش
سنگ صبور بودن…
سنجیدگی و به جا رفتار کردن
تمیزی…
مگر قرار است همیشه در قالب الفاظ این واژه ها را فریاد کشید؟!
گاهی زندگی، فرمول پیچیده ی سخت غیر قابل فهمی ندارد.
می شود به آرامی در گذر لحظات ساده، زیبایی، تأثیر گذاری و حس خوب ایجاد کردن را معنا کرد.
پی نوشت:
یاد یک جمله معروف انگلیسی می افتم:
Action speaks louder than word
عمل، بلندتر از کلمه، صحبت می کند.
و یاد حدیث بی نهایت زیبای امام صادق علیه السلام که فرمودند:
«کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ ألسِنَتِکُم»
مردم را به غیر زبان هایتان به نیکی دعوت کنید.
دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/