دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

صندلی گهواره ای آرامش

10 تیر 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

#به_قلم_خودم “مامان! برای جهیزیه ام میخوام یکی از این صندلی گهواره ای ها داشته باشم.
قاطی مبلمان، یکی از اینا هم بخریم"…

نمیدانم چرا حس آرامشبخشی برایم داشت تصور اینکه در خانه ی جدیدم، جلوی پنجره روی این صندلی بنشینم و بعد از خستگی روزانه، نوشیدنی ایی بنوشم و همزمان به منظره ی بیرون نگاه کنم…یا در سرمای زمستان، آن را بگذارم کنار شومینه و در حالیکه به شعله های زیبای آتش نگاه میکنم، گرمای فنجان را در دستم حس کنم، چه حس دلگرم کننده و مثبتی…

مادرم با نگاه مهربان و‌نگران مادرانه گفت: ” حرفشم نزن! هر چی میخوای بگیری بگیر… از خیر این یکی بگذر. یاده خانم هاویشام میافته آدم… این چیزا چیه؟ آدم افسرده میشه… اوله زندگی میخوای بشینی رو این صندلی مثله پیرزنای هفتاده ساله ی تنها و منتظر که چی؟ دیگه حرفشم نزن…”

هر تصور مثبت و زیبا و آرامشبخشی که از این صندلی داشتم با این حرف ها از سرم پرید!
در حالیکه حرفش را تصدیق میکردم گفتم:” وای مامان! راست میگی ها… از این دید بهش نگاه نکرده بودم… آدم یاد چشم به راهی و تنهایی میافته… دیگه نمیخوام… هیچوقت نمیخوام…

و هیچوقت نخواستم !

چند سال پیش که خواهرم ازدواج کرد، این صندلی را خرید و هر وقت کتاب می خواند مینشیند روی این صندلی و خانه اش هم اثری از خانه ی خانم هاویشام و انرژی منفی و چشم به راهی ندارد… پر است از حس خوب و شادی و آرامش…

حالا که فکر می کنم می بینم بحث این صندلی نیست…
لازم است گاهی انسان برای به دست آوردن دوست داشتنی های زندگیش پافشاری کند و آنها را به دست آورد و تحت تأثیر هیچ حرفی هم قرار نگیرد…

لازم است گاهی محیط دنج زیبایی در قلبش داشته باشد که نگذارد هیچ موج منفی ایی در آن پا بگذارد و‌خرابش کند …

اگر دلت میخواهد بنشینی روی صندلی گهواره ای آرامش و چای با طعم اطمینان گرم حک شده بر جرعه های عشق بنوشی، بنوش !

اگر دوست داری وسط شلوغی های کارهای روزمره به خودت استراحت دهی و برسی، برس !

اگر دوست داری روز تولدت یا وقتی کاری را به زیبایی انجام دادی، دستی روی شانه ی خودت بزنی و خودت را تشویق کنی، معطلش نکن !

اگر دوست داری حرف و ایده ای را که می دانی درست است و باورش داری را بگویی، بگو!

الان که دارم این متن را مینویسم روی صندلی کنارپنجره نشسته ام، در حالیکه باران زیبای تابستانی می بارد و عطر شور دریای مواج و دارو درخت های باران خورده، مشامم را پر کرده…(البته صندلی ام گهواره ای نیست!)

اما:

در ذهن ما، باید جای دنجی باشد که گاهی با حرکات آرام موج وار ، تمام نامرادی ها را در آن به فراموشی بسپاریم …

صندلی گهواره ای ایی که هر وقت از همه چیز خسته شدیم، پناهمان دهد و بگوید: «بی خیال! بیا استراحت کن و به هیچ چیز فکر نکن!»

این صندلی آرامشبخش ذهنی برای هر کسی میتواند متفاوت باشد و قرار نیست حتما وجود خارجی داشته باشد.

میدانی؟ اینها همه بهانه است…
بهانه هایی برای آرامش …

حرف اصلی همان«عروة الوثقی» ایی است که اگر به آن متصل شویم برای ابد در آرامش زندگی میکنیم …

و قلبمان تا بی نهایت مطلق، در اطمینان و دلگرمی، با هر تپش آرامش واقعی را زمزمه میکند :

«ألا بذکر الله تطمئن القلوب»

#دین_آرامشبخش_ما
#انس_با_قرآن_مجید
#به_قلم_شیدا_صدیق

1561964727k_pic_bf051b5c-cb68-45cf-bc51-798d7b1d5be2.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس