بهار جاده ی زندگی
به بی انصافی ها و نا عدالتی ها که نگاه می کنم دلم می گیرد…
زندگی مثل داستان پر فراز و فرودی شده که مدام بین حق و باطل ، جنگی تمامنشدنی بر قرار هست.
جنگ بین عاشقی و نفرت
جنگ بین پاکی و خیانت
جنگ بین ظالم و مظلوم
جنگ بین سفید ماندن و سیاه شدن
جنگ بین عفاف و خودنمایی
جنگ بین دروغ و حقیقت
جنگ بین شب و سپیده
و در یک کلام:
جنگ بین حق و باطل…
و تراژدی قضیه اینجاست که در این نبرد ، گاهی حق می بازد! و باطل قهقه ی مستانه ی پیروزی سر می دهد…
این آیه قرآن که ما برای پیامبران دشمنانی برانگیختیم، یک علامت سوال بزرگ در ذهنم ایجاد می کند!
پس خدا می خواسته که این دشمنی ها باشد؟
و خودش این دشمنان را برانگیخته؟ حتی برای عزیزترین بندگانش پیامبرانش ؟!
تکامل و رشد و مبارزه همیشگی حق و باطل و دست و پنجه نرم کردن با آن ، سناریوی طرح ریزی شده از طرف کارگردان جهان است…
و سهم ما: خوب ایفا کردن نقش است…
اما خبر خوش:
خدا وعده داده پایان قصه ی زندگی ، خوش هست..
بهار می رسد.بهار جان ها…
حق ، ماندنی ست و باطل رفتنی…
و وعده یاری خدا به مظلومان عالم حق هست.
یا ربیع الانام ،!ای بهار جان ها ، با آمدنت قدم به چشمان منتظر ما بگذار و زیباترین جاده ی زندگی را در سرنوشت ما ترسیم کن…
بی اختیار این بیت شعر را در خاطرم زمزمه می کنم:
(گفتی از پس شکوفه ی تمشک ، می رسی…
فصل ها یکی یکی بهار شد نیامدی)
کاش آمدنت اینقدر نزدیک شود که عطر بهاری اش را حس کنیم. یا ربیع الانام، یا صاحب الزمان. بیایی و نصرت خدا که وعده کرده بود، شامل حال همه ی مظلومین عالم گردد.
وَ یا مَنْ قَرُبَتْ نُصْرَتُهُ مِنَ الْمَظْلُومِینَ
ای کسی که نزدیک است یاری رساندن او به ستمدیدگان(صحیفه سجادیه، دعای چهاردهم، فراز سوم)
#به_قلم_خودم
#دین_آرامشبخش_ما
#صحیفه_سجادیه
#به_قلم_شیدا_صدیق
#انس_با_صحیفه_سجادیه
♡