حق تو این نیست!
جارو بردار و تمیز کن تمام گرد و غبار روزمرگی ها و کدورت ها را…
همزمان با آخرین برگ های پاییزی و آخرین نفس های خزان، اجازه نده جاده قلبت، خزان زده و زرد باقی بماند.
حق تو این نیست!
این گرد و غبارها و کدورت ها، در شأن خانه نورانی قلبت نیست!
خدا از تو قلب سلیمی می خواهد که حسابی صیقلی و رفت و روب شده باشد.
خود را در گذران روزها، تازه نفس و جوان ندان!
حکمت پیرمردی سالخورده را داشته باش که می داند بخواهد یا نخواهد، بار این سفر را باید بست!
دست به کار شو!
هنوز فرصت هست و تقویم ها چهار فصل سال را در قابی از گذران سریع روزها برایت نمایش می دهند.
و خدا منتظر است…
دین آرامشبخش ما
به قلم خودم
برای هم دعا کنیم.❤