دختر گونه گل سرخی همسایه!
بعضی کوچه ها باریک و دو نفره اند!
عطر عشق و آش نذری و چادر سفید گلدار و پسر کتاب به دست همسایه که می آید و کاسه خوشرنگ و روی آش نذری را از دست او می گیرد و زیر چشمی، قبول باشدی می گوید و دخترک پر حجب و حیایی که گونه هایش رنگ گل سرخ آن کاسه گل سرخی سنتی می شود، دارد.
آن کوچه ای که عشق، پشت درهای بسته، درست وسط قلب بی قرار نجیب، مثل بذری جوانه می زد و در سکوتی محجوبانه شکوفا می شد!
آن کوچه اصیلی که عشق خالص ناگفته، حتی روی گل های دیواری دو حیاط روبه رو، اثر گذاشته بود، با هم غریبی نمی کردند.
آنجایی که ” تو” برای یک نفر، واقعا “تو” بودی!
یک ” تو” منحصر به فرد!
که لای تقویم های هزار ساله هم کمرنگ نمی شد!
آن کوچه نجیبی که مثل اتوبان بی احساس شلوغ، پر رفت و آمد نبود!
شاید دل ها نیز پر رفت آمد شدن و بروبیاهای اتوبانی خود را از معماری جدید روزگار، کپی کرده اند!
شاید آن کوچه های باریک دونفره، روزی رویایی شود که هر وقت دلت از سروصدا و بوق ماشین ها و چراغهای چشمک زن پر رنگ و لعاب و دود و دم هوای مصنوعی عشقهای فانتزی موقتی گرفت برای دقایقی هم که شده چشمت را ببندی و عطرعشق را در آن تنفس کنی!
دین آرامش بخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/