غصه نخور! خیالت راحت!!!
چه فرمول های جذاب کاربردی قشنگی!? در کتاب «2002 راه برای شاد زیستن» رسیدم به این دستورالعمل دوست داشتنی: «گاهی که دلتان گرفت برای شاد شدن، یک کاسه سوپ سبزیجات دستپخت مادرتان را بخورید و از طعم دلنشین عشق که در آن یافت می شود، انرژی گرم آرامش به سلول های بدنتان برسانید»!
گوشیم که زنگ خورد سرم را از کتاب بلند کردم. صدای آرامش بخش و دلسوزانه او را می شنوم، با کلی سفارشات اساسی: “لیمو شیرین میگن کمیاب شده ولی هر طور شده گیر بیار، سوپ جوجه یادت نره ها. من درست کردم با کلی مخلفات… هویج و سبزیجات و شلغم هم توش ریختم.
تو هم همینکارو بکن!
نایلون وسایلی هم که میخری همون اول بنداز بره پی کارش، یه وقت نگه نداریا؟!
نسیم، تموم این سفارشات را به دقت رعایت می کنه اما تو یک کم بی خیالی! گوشیتو ضدعفونی می کنی؟ کارت بانکیتو چی"؟!
گفتم: “وای مامان! چقدر دلم هوای اون سوپ سبزیجات خوشمزه تو کرده! من هر کار میکنم خوش طعم نمی شه! سوپ های من تعریفی نداره!”
(دیگه بهش نگفتم که از تمام آن دستورالعمل های هویج- شلغمی مفید، سهم من، قهوه و غذاهای خوشمزه فست فودی-البته به سبک خانگی- است).
ادامه داد:
“عریزم، کاش بودی و هر شب واست درست میکردم. دلم واسه شماها یک ذره شده.
راستی میدونی دیروز نسیم اومد دم در خونه مون… دلش تنگ شده بود!
نسیم، طفلکی با کارن کوچولو… از همون دور از پشت شیشه ماشین، همدیگه رو دیدیم و رفت. حالا خودش به کنار، دلم واسه بامزه بازی های کارن، یک ذره شده بود! واسه بوسیدن و بغل کردنش!
می بینی دخترم؟ حتی دیگه بچه و نوه هام را هم باید از پشت شیشه ها ببینم.
آدم یاد قیامت میفته"!
دیدم بغضش گرفته؛ زودی گفتم:
“خب مامان جونم! اینجوری برای خودتونم بهتره …تموم میشه زود! همیشگی که نیست. حالا غصه نخور! وقتی این دوران گذشت دوباره با نسیم و بقیه تو خونه باصفات دور هم جمع میشیم و میگیم و می خندیم… منم تموم این دستورالعمل های غذایی و بهداشتی را رعایت می کنم! تو غصه ما را نخور مامان جون. خیالت راحت.”
بعد با خودم فکر کردم چه حرفی! “خیالت راحت"! جمله ای نیست که برای یک مادر از لفظ به معنی در بیاید.
مادر، مادر است و تا ابد نگران بچه هایش…
حتی اگر این جوجه ها از آشیانه پرواز کرده باشند و خودشان مادر شده باشند.
پی نوشت:
1- امام رضا علیه السلام در تقدم حق مادر فرموده است:
«واعلم أن الحق الأم ألزم الحقوق و أوجبها»…
«بدان که حق مادر، لازم ترین حقوق و واجب ترین آنهاست».
2- این شماره از راههای شاد زیستن را به پسرم که از سوپ های من اصلا خوشش نمیاد و باید با خواهش تمنا، چند تا قاشق به خوردش بدم، نشان دادم با خنده گفت: “وای این راه شاد زیستنه؟! باید می گفت: راه گریستن” :)?
3- نمیدانم از کدام عالم بزرگ خوانده بودم که در جواب راه های سیر و سلوک و ریاضت های پیچیده حواب داد:
ما هنوز درست رفتار کردن با مادر و عزیزانمان و اعضای خانواده را یاد نگرفته ایم و دنبال قدم های عجیب و ناشناخته می گردیم! کلید رسیدن به گنج سعادت در همین امور به ظاهر ساده ولی در اصل بسیار با ارزش است.
4- راستی! در دویست و شصت و پنجمین راه شاد زیستن نوشته است:
«مادرتان درست می گوید! مواد غذایی سرشار از ویتامین در برنامه غذایی خود بگنجانید».?
دین آرامش بخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/