حباب ترکیدنی گول زنک
َ یا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ، صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ کرِّمْنَا عَلَیک.
ای کسی که در برابر قدر ومنزلتت تمام منزلت ها کوچک هست بر محمد و آلش درود فرست و مارا در پیشگاهت گرامی دار(صحیفه سجادیه، دعای پنجم، فراز پنجم)
اگر از ته دل باور کنیم طرف حساب ما فقط خداست و به قول آن شعر معروف:
با یکی ! کار من افتاده ست وبس…
آنوقت چقدر آرام میشویم و زیبا…
دیگر برای (ارباب متفرقون) این دنیای فانی تا کمر خم نمی شویم و مجیز نمیگوییم. دیگر یوسف خالص و ناب وجود خود را حراج بازار تقلبی وموقتی دنیا نمی کنیم…
یار مفروش به دنیا ! که بسی سود نکرد:
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود…
به عاشقانی می اندیشم که در قصه ی زندگی چه زیبا با معبود عشقبازی کردند… نگاهشان مثل گداهای منتظر سکه ی سیاه به این سو و آن سو نیود…
آن ها دل به حباب های خوشرنگ اما ترکیدنی دنیا نبستند
همان حباب های گول زنگ دلفریبی که دل زمینی ها را بدجوری برده …
عاشقانی که منزلت معشوق را شناختند و بدون بال، پرواز تا خدا را تجربه کردند.
#به_قلم_خودم
#دین_آرامشبخش_ما
#صحیفه_سجادیه
#به_قلم_شیدا_صدیق