دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

جواب آن راز که یک عمر به دنبالش بودم

24 مهر 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

آن کوچه عاشقانه ای که عطر گلهای شب بویش، هوش از سر آدم می پراند…
پیچک های انبوه پیچیده به دور نرده، و ستاره هایی که انقدر نزدیک بودند که نورشان، یکراست میرفت وارد گلبول های خونت می شد و ستاره باران می شد وجودت…

چطور باور کنم، همه ی اینها لای دفتر شعری کهنه که چند گلبرگ خشک شده ی یادگاری تزئینش کرده، به خاطرات پیوسته است؟!
عشق، نمی تواند از بین برود.
باور نمی کنم حس و حال شاعرانه ایی که عطر خدا می دهد، تمام شدنی باشد.

شاید لای کتابی که دم غروب می خوانی و انقدر جذبت می کند که حاضر نیستی یک لحظه از خودت جدایش کنی قایم شده باشد.

شاید طعم خوش و داغی دلچسبش، لای بخار چایی دلنشین عصرانه که به تو آرامش می بخشد، پنهان شده باشد.

شاید در نگاه عابری که با مهربانی چشمانش، در یک لحظه، آشنای صد ساله ات می شود و بعد ناگهان لای شلوغی ها گم می شود و دیگر هرگز نمیدانی سرنوشت با او چه می کند، جاخوش کرده باشد.

شاید در کلمات سحرانگیز شاعری که برایت از سیمرغ و کوه قاف می گفت، جا خوش کرده باشد.

شاید کار، کار آن گلهای پیچکی شب بو باشد، که لای عطر و بوی مست کننده شان، عشق را پنهان کرده باشند.
کار، کار خودشان است.
اگر عاشق نبودند که آنطور سبز و مست به دور نرده ها نمی پیچیدند و با عطر وحشی خاطره انگیز خوشبویشان، دلبری نمی کردند.
همچین محکم و‌عاشقانه به دور نرده پیچیده اند که تا هفت کوچه آن طرف تر، عطر شب بوی مست کننده شان، غوغا می کند.
هفت شهر عشق را عطار گشت…
هفت، عطار، عطر، عشق، پیچک، شیدا، دیوانه، مست، همراه، عشقه، پیچنده، ملازم، جدایی ناپذیر..‌.
چه می نویسم؟ این کلمات درهم و برهم بوی شراب می دهند، بوی مستی گیج کننده ی قلمی سرکش و نافرمان…

در لغت نامه های خشک که اصلا از خواندشان لذت نمی برم هم می گردم…عشقه یعنی پیچک…

در زیارت جامعه کبیره و صلوات شعبانیه هم می خوانیم« لازم لاحق»
نه جلوتر از آنها و نه عقب تر از آنها، بلکه چون پیچکی عاشق، ملازم و پیچیده و هماهنگ با آنها حرکت کن.
عشق یعنی چون پیچک هر لحظه به دور او گردیدن.
دورت بگردم عشق! بگو چه کنم؟!
حضرت یار! دستور بده!
انگار عطر و بوی عاشقانه ی پیچک های خوش عطر پیچیده به دور نرده، به جای آنکه هوش از سرم بپراند، اینبار دارد مرا به هوش می آورد.
راز همین است:
اگر ادعای عشق داری در هر لحظه از زندگیت با او باش! جدایی ناپذیر، ملازم! دورش بگرد! دورش بپیچ! و لحظه ای بی او نفس نکش!
نه جوگیر شو و‌تند تند و‌ بی فکر، جلو بزن و نه انقدر سست و وارفته باش که از قافله جا بمانی…
با او باش! ملازم لاحق!
و این معنی ازلی و ابدی عشق است.
همانی که باور داشتی هرگز از بین رفتنی نیست!

، وَاللاّزِمُ لکم لاحق
هرکسی که ملازم شما باشد، ملحق می شود و به حق می رسد.
«زیارت جامعه کبیره»


«الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ»
هرکه از آنها جلو بیفتد، از دین خارج شده و هر که از آنها عقب بیفتد، نابود می شود و هر که ملازم و همراه آنان باشد، به حق می رسد.
«صلوات شعبانیه»


#دین_آرامشبخش_ما
#به_قلم_خودم

1571229405k_pic_4dd742ed-c112-4d4f-9d48-08f989ca6865.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 14 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(10)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
10 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: #کوچه ،ملازم جوانان،گمشده هایشان راز، عشق راستين

موضوعات: آرامش, جواب راز گمشده لینک ثابت

نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

الحمدلله الذی خلق الحسین

خدایا، شکر که ما را شیدای حسینت آفریدی!

«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»

1399/01/15 @ 11:49
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون از نظر زیباتون
شیدای حسین بودن به تعبیر زیبای شما، الحدللله ایی به وسعت بی پهایت دارد

1399/01/15 @ 12:41
نظر از:  
  • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
  • تازه های کوثر

سلام عزیزم
قشنگ می نویسی
احسنتم
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1398/08/21 @ 11:21
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام علیکم دوست عزیزم ممنون از حسن نظر و مهربونیت

1398/08/21 @ 17:03
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
  • شكوفه لبخند
  • طوباي محبت
5 stars

هزاران ستاره تقدیمت شیدا جان.
بیش از این چیزی ندارم بگم…..

1398/07/30 @ 22:40
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

وجود دوستای انرژی مثبت و همدلی مثل تو خودش کافیه اینجارو ستاره بارون کنه…عطر خدا میدید دوستای معنوی خوش قلب من
زندگیت ستاره بارون و پر از خوشبختی

1398/08/01 @ 16:18
نظر از:  
  • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
  • تازه های کوثر
5 stars

سلام
ممنون زیبا بود
https://kosar-esfahan.kowsarblog.ir/

1398/07/30 @ 10:49
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام خواهر خوبم. ممنون چشماتون زیباست و زیبا بین

1398/07/30 @ 18:01
نظر از: سارا [بازدید کننده] 
  • http://enjoyinglife.blogfa.com/>
سارا

سلام.
چه وبلاگ زیبا و دلنشینی دارید ^^
خوشحال میشم تو اولین چالش وبلاگ من شرکت کنید.
توضیحات مورد نیاز همونجا داده شده.

1398/07/29 @ 23:23
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام ممنون خواهر عزیزم، از اثر قلب پاک و دلنشینتون هست که مطالب معنوی به دلتون میشینه…تا گیرنده، متصل نباشه که از فرستنده کاری بر نمیاد.
بهترین هااا نصیبتون

1398/07/30 @ 18:00
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
  • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)

با سلام ان شاء الله عاقبت به خیر باشید ولی من هم می نویسم به قلم خودم البته از سال اول حوزه ولی به اندازه شما زیبا نمی شود. این دعا ها و.. همه فراموش می کنم ان شاء الله موفقیت روز افزون در مسیر نوشتن. التماس دعا.

1398/07/26 @ 07:11
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ان شاءالله مؤفق باشید در نوشتن…و در زندگی
و ان شاءالله قلممون رو خدا توفیق بده که آنچه خیر است و در راه خیر و حق و حقیقت بنویسیم
ممنون از لطفتون…

1398/07/26 @ 07:17
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
  • ضحی (شهیدمحمودرضابیضائی)
5 stars

با سلام و احترام . نوشته های زیبا یی می نویسید دوست دارم. چگونه می نویسید. آیا از کتاب هم کمک می گیرید/ موفق باشید التماس دعا

1398/07/25 @ 11:24
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و احترام دوست عزیزم ممنون از توجه قشنگت…لطف دارید گلم…نه راستش برای نوشتن از کتاب خاصی کمک نمیگیرم…از وقتی یادم میاد و کوچولو بودم نوشتن رو دوست داشتم معمولا زنگ های انشاء دوستام هی ازم میخواستن برای اونام بنویسم…در کنکور هم از بس عاشق ادبیات بودم، صد درصد زدم ادبیات رو….شعر و غزل و مثنوی هم میگم ولی اونا رو معمولا در شب شعر و‌ همایش ها میخونم نمیدونم چرا دوست ندارم اشعارمو تایپی بنویسم…یعنی به نظرم شعر هر شاعری باید با صدای خودش خونده شه…
درباره این نوشته یه شب که دورو بر خیابانمون که خیییلی باصفاست،« خیلی ها برای پیاده روی میان خیابون ما» پیاده روی میکردم و‌یهو عطر یاس و شب بو به مشامم رسید و یه عاامه خاطرات قشنگ رو یادم اورد بعذش موقع نوشتن ناخوداگاه یاد اون فراز جامعه کبیره و صلوات شعبانیه و یاد اون قرارداد عاشقی که همه مون در عهد ألست امضا کردیم افتادم و یاد «یحبهم و یحبونه» و یاد اینکه کسی که عاااشقه که دیگه هر چی دلم خواست نمیگه! دیگه قطع و وصل نمیکنه ارتباطشو…ملازم و جدایی ناپذیره…در هر لحظه از روزمره هاش… همینطور نوشتم….
میدونی؟ همانطور که در کلام خوندیم، همه مون هنوز هوای اون عشق و اون تجربه زیبای عهد ألست رو داریم اما در غبار روزمرگی ها یادمون رفته…
ناخوداگاه عاشق زیبایی و عشقیم اما یادمون رفته در اصل دنبال عشق او، اون محبوب مطلقیم…
هو خیرالمحبوب، هو خیر المقصود…
دعا کن بتونیم به قرب خدا که اول و آخره تموم سعادت های دنیا و آخرت هست برسیم
زندگیت پر از عشق و زیبایی و عاقبت بخیری

1398/07/25 @ 12:10


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس