شاید یک روز بفهمم...
میوه جزو علاقمندی های من نیست. بیشتر، شیرینی جات و نوشیدنی های خوش طعم را ترجیح میدهم.
البته به جز توت فرنگی که عاشقشم.
گاهی فکر می کنم اصلا بی خیال ویتامین. بگذار فقط از دوست داشتنی هایم لذت ببرم.
چی میشد کیک شکلاتی خیس، یک عالمه ویتامین مفید داشت؟ و یا شیرینی قطاب که خیلی دوستش دارم یک عالمه فسفر به مغزم اضافه می کرد؟!
(شاید هم بکنه! آخه قطاب توش گردو داره، بیخود نیست انقدر باهوشم)
چه میشد اگر موقع تماشای فیلم مورد علاقه ام و لذت بردن ازش، یکهو یک عالمه اطلاعات علمی در مغزم ذخیره میشد؟ و موقع خوردن قهوه و شکلات، کارهای تلنبار شده ام خود به خود انجام میشد.
یا وقتی غذای مورد علاقه ام (شوید باقلی پلو با گوشت بره) را میخورم درست به اندازه شلغم، خواص آنتی بیوتیکی به بدنم تزریق میشد؟!
بعد دوباره فکرم میرود سر این موضوع که چرا همیشه بد مزه ها، اینقدر پر خاصیت و مفیدند و خوشمزه ها مضر و ممنوعه…
اما شاید بشود از ترکیب وظایف و دوست داشتنی ها، معجون خوش طعمی ساخت.
ضمن اینکه لذت بردن را نفی نمی کنم.
اما صرف لذت بردن های سطحی، از انسان، موجود پوچی می سازد که به مرور زمان، خودش هم خودش را قبول ندارد.
اصلا جالب نیست که وقتی روبه روی آینه فطرت می ایستیم با چهره حیوانی خود روبه رو شویم. همان که فقط دنبال بخور و بخواب های حیوانی و رشد دادن به قسمت های جسمانی وجودش بود و از تعالی روحش کاملا غافل ماند.
عبارت «کلأنعام بل هم اضل» سزاوار روحزیبایی نیست که در ما به ودیعه گذاشته شده است.
ولی از آن طرف هم ریاضت های بیجا و پرهیز از نعمت های زیبایی که برای ما آفریده شده است را نمی فهمم!
شاید اهلش بفهمند.
نمیدانم...
اما من دست رد زدن به نعمت ها و هدایای زیبای خدا را دوست ندارم.
دوست دارم زندگی را لحظه لحظه نفس بکشم و خود گمشده ام را لای آیه های مصور خدا در جهان هستی پیدا کنم.
شاید یک روز بفهمم که در میان همین روزمره های ساده زندگی، کلی فرصت ناب، مخفی شده بود برای به او نزدیک شدن.
شاید یک روز بفهمم معنی این حدیث را که اگر یک ساعت کنار همسرت عاشقانه و با آرامش بنشینی بهتر است از شب تا صبح اعتکاف آن هم در مسجدالنبی یعنی چه!
شاید یک روز بفهمم اینکه بزرگان می گویند دنبال ریاضت های پیچیده و نوک کوه و ته غار نباشید، همین اخلاق حسنه و صبر جمیل در ارتباطات خانوادگی از سخت ترین ریاضت هاست یعنی چه!
شاید یک روز عمیق بودن این حدیث را از پس ظاهر ساده اش درک کنم که “وقتی زنی با نیت پاک و الهی حتی استکانی را در خانه جابه جا میکند چه اجر عظیمی دارد"!
شاید یک روز بفهمم که بی جهت در دل واژه های عجیب و یا در قله قاف به دنبال سیمرغ می گشتم.
او را همین جا در لحظه لحظه روزمره های زندگی باید حس کرد.
«و خدایی که در این نزدیکیست…»
دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/
حالا برسیم به یکی از دوست داشتنی های مورد علاقه ام ( پنکیک) که سریع و آسون و خوشمزه است.
مواد پنکیک:
1و 1/2 پیمانه آرد
ا پیمانه شیر
30گرم کره
1قاشق غذاخوری شکر
1تخم مرغ
1قاشق مرباخوری بیکینگ پودر
نوک قاشق چایخوری وانیل
نوک قاشق چایخوری نمک
طرز تهیه:
تخم مرغ و شکر را با همزن میزنیم تا لطیف و کرم رنگ شود و شکر کاملا داخل تخم مرغ حل شود بعد وانیل را اضافه می کنیم و باز کمی هم میزنیم بعد شیر و کره گرم شده در فضای اتاق را هم اضافه می کنیم و با همزن هم میزنیم.
نمک و بیکینگ پودر و آرد را با هم الک میکنیم و به مخلوط اضافه می کنیم. و با قاشق هم میزنیم به هم زدن ادامه می دهیم تا گوله های آرد کاملا حل شده و مخلوط یکنواخت گردد.
از مخلوط یک قاشق بر میداربم و در ماهیتابه نچسبی که روی حرارت داغ شده می ریزیم و اگر احتیاج داشت با قاشق پخشش می کنیم که زیاد ضخیم نشه. وقتی پنکیک شروع به حباب زدن کرد و خودش را گرفت برمیگردانیم تا آن طرفش هم طلایی بشه و کاملا بپزه
پنکیک آماده ست.
و میشه با عسل یا شکلات صبحانه یا خامه و میوه های مختلف سرو بشه
(من با عسل دوست دارم)،
نوش جون
شاد باشید.❤