دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

کور بودن، در جاده ی روشن

03 مرداد 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

این حس خصوصی مخصوص خودم را تا به حال به هیچکس نگفتم.
ولی تصور این که شاید کسی پیدا شود و در این حس عجیب با من مشترک شود، وادارم میکند که بگویم:
مثلا گاهی وقتی در حال به خواب رفتنی، ناگهان به مرگ فکر کنی و با خودت بگویی:
«آخه چرا من کورم؟!
چرا حقیقت به این واضحی را لای شلوغ پلوغیای روزمرگی گم میکنم و یادم میره؟
اینهمه غفلت برای چی آخه؟
ارزششو داره واقعا؟
مگه تو کیو داری تو این دنیا به جز خدا؟
نگاه به این قربونت، چاکرت، مخلصت ها نکن!
تو در اصل تنهای تنهایی!
تنها اومدی، تنها میری.
و از همه مهمتر:
تنها باید جواب پس دهی !»

نمیتوانم بگویم فقط به اینها فکر میکنم.
نه! فکر کردن نیست! اصلا مگر کسی حال دارد در آن حالت خواب و بیداری که ذهنش خسته و گیج خواب هست فکر کند؟!
انگار نور یقینی میدرخشد و همه چیز را شفاف می بینم و بعد خاموش میشود.
شک ندارم که اگر آن نور یقین و آن حس کاملا روشن، همیشگی بود، امکان نداشت، انسان در این دنیای دو‌روزه، حتی فکر غفلت، دروغ، رنجاندن، کینه، غیبت، ‌بداخلاقی، کم گذاشتن و…به سرش بزند.

این حکایت، همیشه برایم خنده دار بود:
دو انسان کور بودند که یکی در مسیر، نشسته بود و یکی داشت رد میشد، کور عابر، پای کور نشسته را لگد کرد و او با آه و‌ناله فریاد زد:” چه خبرته؟ پامو شکستی. مگه کوری؟
و آن دیگری در جواب گفت:
مگه کوری که کورم؟!

بی اختیار به یاد این آیه قرآن می افتم:
«ألم نجعل له عینین؟!»

نه! خدایا ما نمی بینیم! اگر می دیدیم هیچوقت دست تو را رها نمی کردیم و‌به آن دشمن قسم خورده! بله قربان نمی گفتیم.

اگر می دیدیم٬ “چهار چنگولی” به این “من کاذب” نمی چسبیدیم و آن قصه تکراری هزار بار خوانده شده را هر روز تکرار نمی کردیم!

«و هدیناه النجدین»
دو راه خیلی واضح و‌آشکار خیر و‌شر، به قدری شفاف برایمان بیان شده که خجالت آور هست اگر بگوییم کور بودیم و ندیدیم!

بوسه می زنم بر قرآن و‌ انگار نم نم باران آیاتش و عطر گلهای خیس آرامش در این باغ پر از اعجاز، دلم را آرام می کند.
قبول دارم که تو تنها پناه مایی!
قبول دارم که هیچ عشقی جز تو، همیشگی نیست.‌
و قبول دارم که «أشهد أن لا اله إلا الله».
و قبول دارم که این «أشهد» را باید قبل از مرگ، در روزمره های زندگی بگوییم نه فقط لحظه ی جان دادن!


اما آیا تو کور بودن های گاه و بیگاه ما را ندید می گیری؟!

آیا با صبر جمیلت، صبر می کنی تا افتان و خیزان از پس این افتادن ها و اشتباهات کورکورانه، بلند شویم، قد بکشیم و راه را بیابیم؟!

#دین_آرامشبخش_ما
#به_قلم_خودم
#به_قلم_شیدا_صدیق
#تلنگر
#انس_با_قرآن_مجید
#غفلت

1564009235k_pic_88245bc4-d4df-4292-9084-92a520a5599c.jpg

 نظر دهید »

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس