کیک شکلاتی با طعم برنامه ریزی
در حالی که فنجانی چای و تکه ای بزرگ از کیک شکلاتی دستپخت خواهرم، مقابلم قرار دارد، شروع به نوشتن برنامه روزانه ام می کنم.
زندگی گاهی آفتابی و شاد است. دلت می خواهد پرده را کنار بزنی وبه تمام دنیا، صبح بخیری از ته دل بگویی.
گاهی ابری و غمگین است و آنقدر در پیله تنهاییت می مانی که حتی نای بلند شدن از رختخواب خواب های تعبیر نشده را هم نداری!
گاهی دلت می خواهد صدای خنده های شادی و سرمستی ات، گوش فلک را کر کند.
وگاهی دلت می خواهد پرده ها را بکشی، حتی نور آفتاب، اذیتت می کند و چشم تنهاییت را می زند. انگار غریبه می شود به چشمت. می خواهی فقط خودت باشی و خودت.
گاهی با کلی انگیزه و انرژی شروع می کنی و انگار رستم وهفت خانش باید جلوی اراده قدرتمندانه ات، لنگ بیندازد.
وگاهی نا، نداری، اعصاب فرسوده ی همان یک روزت را تا شب، یدک بکشی و تحمل کنی.
اما در تمام این افت و خیزهای روحی، نوشتن یک برنامه دم دستی کمکت می کند.
باعث می شود از هیجانات و این حال و هواهای افراط و تفریطی «یا زنگی زنگ، یا رومی روم»، فاصله بگیری وبا روندی یکنواخت و متعادل، طی طریق کنی.
نوشتن برنامه به ذهن، نظم می بخشد و ناخوداگاه، درهم ریختگی های ذهنی را هماهنگ می کند.
#دین_آرامشبخش_ما
#به_قلم_خودم
#تجربه_نگاری
#برنامه_خودسازی
#به_قلم_شیدا_صدیق