دختر چشم سیاه خاطرات دور
28 مرداد 1397 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»
#به_قلم_خودم دختر قشنگ و چشم ابرو و مشکی ایی بود، باوقار و سنگین، اینکه چرا خواستگار هاش کم بودند، همیشه برایم جای تعجب داشت، خاله فرشته را میگویم. من تازه سیزده ساله شده بودم و کلی حس شکوفا شدن و بزرگی میکردم، راستش اولین باری که سر خیابان یه پسر بهم… بیشتر »