دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

یعنی این لیلی مهره مار داره؟!

09 اردیبهشت 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

با غم و حسرت گفت: “یعنی این لیلی مهره مار داره؟! میدونستی شوهرش سند خونه رو هم به اسمش زده! البته سه دنگشو! کافیه حرف بزنه، شوهرش تا کمر خم میشه و اطاعت می کنه!
همسرش به خاطر شغلش سفرهای خارجی میره! در جریانی که؟! ولی لیلی پاشو تو یک کفش کرد که إلا و بلا باید ایندفعه منم ببری! وگرنه حق نداری بری! آخرش هم شوهرش افتاد دنبال جور کردن کارهاش و با همدیگه رفتند اروپا! دیدی چیجوری تو تولد دختر مهسا، با آب و تاب از پاریس حرف می زد؟! انگار می خواد منو حرص بده"!

گفتم: “نه! فکر نکنم! شما که با هم خیلی صمیمی هستید چرا بخواد حرصت بده"…
گفت:” مدام بهم میگه امیر تا به حال یه بار هم سفر خارج نبردتت؟ از بس ساده ای! سیاست نداری!
خب این حرفاش حرص دادنه دیگه! البته راست هم میگه! شده دنیا رو زیر و رو کنم امیر را مجبور میکنم که یه سفر بریم خارج! اصلا هم فرقی نداره کجا! فقط خارج از ایران! شده ترکیه، دبی، هرجا"…

بعد از اینکه با هم خداحافظی کردیم تا چند روز ندیدمش! اما هر شب از صدای داد و هوار این زن و شوهر خوابمان نمی برد!
معلوم بود حسابی شمشیر را از رو بسته است.
راستش دلم برای همسر زحمتکشش که خسته و کوفته می آمد و با لیست توقعات و سرکوفت های او روبه رو می شد، حسابی می سوخت.

همسرم که عاشق آرامش کاناپه دنج و دیدن فیلم های آخر شب و استراحت بود، از شدت سر و صدا و حتی گاهی شکسته شدن وسایل، آرام و قرارش را از دست داده بود و می گفت: “این دوست تو عجب بساطی راه انداخته ها…جیغ و دادش گوش فلک رو کر می کنه…طفلک امیر! مرد به این خوبی و با شخصیتی، گیر عجب زنی افتاده…چیه قضیه شون؟ تو خبر نداری؟”

گفتم: “خوب میشن…زن و شوهرن دیگه! همیشه که اینطوری نیستن!" 

ته دلم فکر میکردم: آخه لیلی چرا باید یه همچین آتیشی به زندگی این بنده خداها می انداخت.

این جریان ادامه داشت تا این که یک روز…

پ.ن:

دیدم اگه بقیه اش را بنویسم خیلی طولانی میشه!
و چون ماجرا خیلی جالبه و جریان های عجیب غریبی رخ میده، حیفه سرسری تموم شه. طی دو قسمت بعدی، تمام ماجرا را میگم!


دین آرامشبخش ما

(قسمت اول)

به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/

1588026973k_pic_6607fb33-423a-4bc2-905c-2677f18b397e.jpg

 20 نظر

گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!

08 اردیبهشت 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

گاهی با خودم فکر میکنم آن مادربزرگ های دوست داشتنی با آن سماور همیشه جوش و آن رضایت دائمی، واقعا همیشه خدا، گل و بلبلی زندگی کرده اند؟!
یا غم و استرس و افسردگی اصلا راه آن خانه های با صفا را بلد نبوده است؟!
ولی آن خانه های دلباز که همچین چفت و بست “درست درمونی” هم نداشتند!
الان که درها همه ضد سرقت و هزار جور تجهیزات شده باز هم غمها و استرس ها با “زور چپونی” هم شده خودشان را می اندازند وسط روزمرگی های ما.‌‌‌‌‌

یا غم و غصه ها زیادی عاشق چشم و ابروی ما هستند یا آدم قدیمی ها قلقش را داشتند و زیاد بهش رو نمی دادند.

“مادربزرگ! من قصه نمی خواهم! میشود از خودت برام بگویی"؟!
سردم شده! زیر آن لحاف گرم و نرم قدیمی ات برای من هم جا هست؟!


شعرم را نقدیم می کنم به دختر معصوم پنهان شده در وجود مادربزرگ های صبور و نجیب:


گیسوانت:
بیدمجنون پریشان عاشقانه های سبز است…
که در باد می رقصد.
دختر نارنج و ترنج!
هجده سالگی های بی قرارت
لابه لای انگشت های بریده و چاقوی حیرت، شکاف برداشت.
زیبا! گیسو سپید شدنت در کدام زمستان از آسمان بارید؟!
وقتی غنچه رز سرخ لمس نشده ی نجابت را
به او پیشکش کردی،
آیا لبانش تو را به غزلی سرخ مهمان کرد؟

نگو که تمام این سال ها
به هیچکس نگفتی گوشواره فیروزه ای قدیمی ات یادگار آبی عاشق خجالتی ساکتی بود که هرگز به تو نگفت:
چشمانت یعنی فیروزه آرامش!
گوشواره فیروزه ایت:
زبان گویای عشق آبی ناگفته ایست که مثل فیروزه مسجدهای هزار ساله
عطر نجابت دارد.


دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدبق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/

1587936755k_pic_bd9d9ea8-9f6f-4f80-b0ac-f7319f856810.jpg

 14 نظر

حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه

07 اردیبهشت 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

“نمیگم این که آدم بره چهار تا عود و شمع و زلم زیمبو روشن کنه و بشینه مدیتیشن کنه خوبه یا بد هست".
به هر حال انسان امروز در به در دنبال آرام سازی ذهنی و دریافت انرژی مثبت می گردد.
اما اصل مراقبه و رسیدن به آرامش حقیقی که اینهمه بر اهمیت آن تأکید شده به این سادگی ها نیست!
با چشم بسته و تنفس آرام و این ژست ها را به خود گرفتن هم به دست نمی آید.

مراقبه حقیقی با خودآگاه بودن، دقت روی جزئیات، خود را هر لحظه در محضر خدا حس کردن، آرامش مدام در دل هیاهو و دقت نظر داشتن و متمرکز بودن روی اعمال در روزمرگی های زندگی به دست می آید.

البته آن روش ها هم ممکن است کمک کننده باشد.
اما اوج قضیه آنجاست که این لحظات خاص و محدود را ممتد کنیم و به تمام زندگی سرایت دهیم.

علامه طباطبایی درباره حقیقت مراقبه می فرماید:

? «مراقبه یعنی توجه باطنی انسان به خدا و روی نگرداندن از آن در همه احوال.. مراقبه این است که انسان در اوقات بیداری از اول صبح تا هنگام خواب از یاد خدا غافل نباشد و تمام گفتار و کردارش برای خداوند متعال و جلب رضای او باشد او را همه جا حاضر و بر کارهای خود ناظر بداند و خویشتن را در محضر او بیابد.»
در روایت آمده است :

 اعْبُد اللهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ (بحار ج 25 ص 204)

 خدا را آنگونه عبادت کن که گویی او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌بیند.

(در محضر علامه طباطبایی ص331)


دین آرامش بخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/

1587864390k_pic_baa9f58a-ac89-4718-b421-66994704312a.jpg

 12 نظر

داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت

06 اردیبهشت 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

شنیدن این داستان عجیب به همراه ذکری که در آن بیان شده، شاید سرآغاز یک تحول مثبت باشد.❤
اما قبل از شنیدن این ذکر خاص دو جمله ای، اول عهد مخصوصت را با او ببند.
همان عهد ته دلت که میدانی!
احتیاج به هیچ حرف اضافه ای نیست!
کافیست چند دقیقه در خلوت دنجی که نیاز واقعی این لحظاتت هست چشمانت را ببندی و با خودت فکر کنی، آن عهد مخصوص تو نسبت به او چیست؟!
همان که قرار است کلید گشایش تمام گنج های مخفی باشد.
ماجرایی که در صوت زیر است شاید فقط چند دقیقه کوتاه باشد، اما شاید همان چند دقیقه ایست که قرار است از تو همان الماس درخشانی را بسازد که از اول هم برای رسیدن به این درخشش پا به هستی گذاشتی.
نمی گویم چه عهدی، چون برای هر کسی متفاوت است. عهدهای درونی مختلفی که میتواند سالبه یا موجبه باشد و به عبارت دیگر شامل نبایدها و بایدهای زندگی شود. مثل:

نماز اول وقت✔
کنترل زبان✔
کنترل پرخاشگری✔
دل نشکستن✔
غیبت نکردن✔
حفظ آبروی افراد✔
برنامه ریزی منسجم✔
وقت گذاشتن برای علم آموزی✔
همسر نمونه بودن✔
والدین الهام بخش بودن✔
فرزند صالح بودن✔
بنده مطیع خدا بودن✔
حفظ نجابت و حیا✔
کلام ملایم و دلنشین و قول طیب✔
آراستگی و پاکیزگی✔
هر روز حداقل یک کار نیک، بدون توقع هیچ تشکر و جبرانی…فقط به عشق او✔?
هر صبح دعای عهد خواندن✔
کنترل و خوداگاهی✔
مثبت اندیشی و شکر گزاری✔
آرامش و رضایت از خدا✔
درنگ و طمأنیه داشتن و عکس العمل آنی و نسنجیده نداشتن✔
صدای وجدان را در هر لحظه از روزمرگی ها شنیدن✔
تغییر مثبت در سبک زندگی✔
و…

عهد تو، همان است که خیلی وقت است خودت می دانی.
همان قول و قرارهای فراموش شده ای که هر بار نشد به آن وفادار بمانی.?
در دیگری را نزن!
کلید را بردار و قفل را بگشا✅…

دین آرامش بخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/

صوت زیر را از دست ندهید!???

15877799797b4fb43ad4e884e198ca9fc787924f8a.mp3

 12 نظر

شد، شد! نشد، نشد!!!

05 اردیبهشت 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

از سبک چیدن اتاقش خوشم می آمد. در عین سادگی و شیکی یک نوع هوش و جهان بینی عمیق را می شد در آن فضا، حس کرد.
روی‌ کاغذهای رنگی کوچک، جملاتی ناب نوشته بود و زده بود روی آینه! آدم دوست داشت ساعتها بنشیند و تک تک آنها را به دقت بخواند.
یکی از آن جملات این بود:
«شد، شد! نشد، نشد»!
درست در زمانی از زندگی ام بودم که یک عالمه برنامه و کلی استرس “چه کنم چه نکنم” روی لحظه هایم هوار شده بود!
و این جمله در کمال سادگی، آرامش عمیقی در قلبم نشاند.
با خودم گفتم:
“والا به خدا…شد، شد! نشد، نشد!!! دیگه اینهمه تو سروکله خودت زدن و حرص و جوش نداره که"…

بعدها فهمیدم که این جمله، برگرفته از آیه قرآن است.
و خدا هم به ما می گوید نه با هر شادی جوگیر شوید و بگویید دیگر تمام شد و همه چیز به کام است و نه با هر غمی دنیا را به آخر رسیده فرض کنید.
طرز زندگی صحیح، آن مشی و سبک زندگی متعادلی است که انسان، مسیر زندگی خویش را خالی از افراط، تفریط های کاذب و نوسانات استرس زا طی می کند.
تعلق خاطر داشتن و دلبستگی به نتایج، قدرت و انرژی حرکت را می گیرد و سبب می شود شخص به جای آرامش، مدام متزلزل باشد.
به قول شاعر:
«مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست»!
اما انسان وارسته از این تعلقات، وظیفه اش را به درستی انجام می دهد و نتیجه را به او وا میگذارد.
شد، شد! نشد، نشد!

«لِکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْۗ»

برای آنچه از دست داده اید، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده شده است، دلبسته و شادمان نشوید.
«سوره مبارکه حدید، آیه23»

و به قول حافظ:
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه قید تعلق پذیرد، آزاد است».

دین آرامش بخش خدا
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/

1587712675k_pic_3b10dace-5237-4eef-9b98-f41c60157a2d.jpg

 18 نظر
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 48

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس