عطر بهارنارنج و مخمل سبز سجاده آرزوها
(اگه ازدواج کنم و از عطر بهار نارنج و قشنگی های کوچه باغ های بارون خورده بابلسر دوست داشتنیم جدا شم چی؟)
این دلشوره ساده کودکیهایم بود…
امام زاده ابراهیم، قدیمی و مقدس در کتیبه قلبم باقی هست… همیشه عطر خوشبوی جانماز مخملی سبز و آن درهای زیبای کنده کاری شده ی قدیمی که شبیه عتیقه های قیمتی سالیان خیلی دور بود ، دلم را هوایی میکرد و حس آسمانی آرامشبخشی را تجربه میکردم…
بعدها فهمیدم همین امامزاده آشنای کودکیهایم از نظر#تورمذهبی به درهای نفیس، صندوق چوبین قدیمی وکتیبه های متعدد شهرت دارد✅ و روی درب های این بنا سه تاریخ 857، 858و 841 هجری قمری حک شده است…
امام زاده ابراهیم ، من ازتو دور شدم ?و مسافتی دو ساعته با تو پیدا کردم…
دیگه باغ پر از گل رز و درخت های با صفای حیاط خانه کودکیم، نزدیک تو نیست که هر وقت دلم گرفت پنج دقیقه بعد در حرم دلبازت که پر از عطر بهار نارنج هست ، بنشینم و سجاده مخمل آرامشبخش بغض هایم را ببارم…???
چقدر آرزوهای یواشکی درگوشی نوجوانی با تو زمزمه کردم…
و تو همیشه چقدر مهربان، جوابم را دادی..
ولی بدان ، قلبم همیشه نزدیک تو وبارگاه مقدست هست…
چرا که:
بعد مقصد نبود در سفر روحانی…
دوست خوبم اگر قصد#گردشگری داری و اگر هوای#تورمذهبی به دلت سر زده، خودت را مهمان حس خوب نفس کشیدن در این بارگاه نورانی کن?✅
به بابلسر بارانی ما سری بزن و از پل قدیمی و رودخانه معروفش با قایق های پارویی مسافریش دیدن کن…
و ساحل دریایی که همیشه ی خدا پر از گوش ماهی هاست که نمیدانم چرا کودکی ساده(که من بودم) همیشه مثل افسانه های شاه پریان ، فکر میکرد آنها گوش های ماهی افسانه ای هستند که یک روز تمام آرزوهای قشنگش را برآورده میکند..
و یک حرف در گوشی:
باورت می شود هنوز هم نمیدانم ، گوش ماهی واقعا چی هست؟!????
#تور_گردشگری