دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

عالیجناب! حالا چون شمائید...

08 خرداد 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

در باغچه پر از گل قدم میزدم که دلم خواست یکی را بچینم و لای موهایم بگذارم. هوای بهاری و قدم زدن در باغچه زیبای خانه مادری، از این دیوانه بازی ها هم دارد، آدم انگار یادش می رود که بزرگ شده است. انگار دوباره تبدیل می شود به همان دختر نوجوان عاشق با کلی رویا پشت چشمهای بسته…
که دیدم آینه ای روی زمین افتاده است.
در آینه تصویر دستی میدیدم که با بیرحمی می خواست گل شاد بهاری را بمیراند. فقط به خاطر اینکه گیسوانش، عطر بهار بگیرند.
و این منصفانه نبود.
دستم را عقب کشیدم!
و با خودم فکر کردم برای بهاری تر شدن حال و هوایت، هیچ قلبی را خزان نکن!

گاهی لازم است آینه ای برداریم و بیندازیم روی اعمال و رفتارمان.
ما انسانها چون «حب ذات» داریم خیلی از اشتباهات خود را یا نمی بینیم یا توجیه می کنیم.
اما آینه بیرحم است و رک.
با کسی هم تعارف ندارد.
دقیقا خودت را به خودت نشان می دهد.
بی کم و کاست!
تا به حال دیده ای آینه به کسی بگوید عالیجناب! حالا چون شمایید چشمانت را شاداب تر و گیسوانت را بلندتر نشان میدهم؟!
به آینه اعتماد کنیم!
آینه ای در برابر باطنمان بگذاریم.
چه تغییرات زیبایی نیاز است؟!
پس معطل چه هستی؟!


پ.ن:

1- قصدم این نیست که درباره اتفاق رومینا چیزی بگویم. چون اطلاعاتم در موردش کامل نیست و نمی توانم قضاوت کنم.
اما قلب هر انسانی از شنیدن چنین ماجرایی به درد میاید.
چیده شدن حتی یک گل هم قلب های حساس را آزرده می کند چه برسد به گرفتن جان یک انسان.
اما اینکه عده ای مغرض می خواهند این خشونت ها را به پای اسلام بگذارند، و طوری با تبلیغات و غرض ورزی ها قضیه را جلوه دهند که انگار این جنایت ها مورد تأیید اسلام است، واقعا ناراحت کننده است.
پیامبر عزیز ما که هر وقت دختر نازنینش رد می شد، تا کمر خم میشد و دست او را می بوسید.
دینی که حتی در روایت داریم در هدیه دادن بین فرزندان، دختر را و قلب نازکش را مقدم کنید.
پیامبری که تمام تلاش مهربانانه اش را به کار بست تا زنده به گوری که رسم ریشه دار و دیرپایی بود، از آن فرهنگ رخت بر بندد.

2- حکیم ابوالقاسم فردوسی چه زیبا در شعرش اشاره می کند که اگر خطایی در وجود ما هست، دل و نفس خویش را دشمن و مقصر بدانیم:

«اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای

دلت گر به راه خطا مایل است
تو را دشمن اندر جهان، خود، دل است

چو خواهی که یابی ز هر بد، رها
سر اندر نیاری به دام بلا

به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگی ها بدین آب شوی»

4- من نمیدانم دشمنان اصلی دین چه اهدافی دارند، اما میدانم خیلی از جوانان عزیز ما از روی جوگیر شدن و گوش به رسانه های موج سوار دادن، و چهار تا پیام محرک که دین اسلام، چنین و چنان… جبهه گیری می کنند وگرنه اگر در ادبیات اندیشمندان بزرگ غربی مطالعه کنند، (منظور درست حسابی هاشان هست)! پر است از تأیید و تعظیم در مقابل عظمت دین پیامبر خاتم.
پس لطفا دست از خودزنی و خود تحقیری برداریم.
فقط یک نمونه اش را بیان می کنم.
(نمیدانم کدام را انتخاب کنم)!
جرج برنارد شا بزرگترین حکیم و نمایشنامه نویس انگلیس در قرن بیستم در کتاب اسلام راستین genuuine islam می گوید:
«من ایمان دارم که اگر قرار شود مردی چون محمد، حاکمیت بر جهان جدید ما را بر عهده گیرد، مؤفق خواهد شد که مشکلات آن را حل کند و‌صلح و سعادت را که همه مشتاقانه در انتطارش هستند به جوامع بشری بازگرداند.
من درباره دیانت محمد پیشگویی کرده ام که در دنیای فردای اروپا، دیانت او مورد پذبرش خواهد بود، چنانکه اروپای امروز را هم‌ می بینیم که به سوی آن گرایش دارد».


3- اگر بلد نیستیم که خوب مسلمانی کنیم، لااقل کارهایمان را به پای اسلام ننویسیم!

دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدیق
https://golenarges18.kowsarblog.ir/

1590617265k_pic_54c02534-2910-45fb-9a18-2634a7240122.jpg

 32 نظر

کوچک های روزمره به شدت تأثیرگذار

12 آبان 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

گاهی آدم دنبال ریاضت های عجیب و پیچیده ست و فراموش می کند که همین کوچک های روزمره، چقدر تأثیر گذار است.
همینکه با تر و تمیز کردن خانه باعث حس آسایش خانواده ت بشوی.
یا اینکه با وقت گذاشتن برایشان، لحظات شادی را رقم بزنی.
یا اینکه وقتی می توانی و قدرت دهن جوابی و…را داری به خاطر اینکه میدانی چقدر برای خدا، حفظ آرامش خانواده و صبر زیبای تو باارزش است، به خدا چشم بگویی و به نفس مشتاق تلافی ات یک نه محکم!


دین آرامشبخش ما
به قلم خودم

1572796375k_pic_5d7b9567-6f1f-46ed-9b43-de4a044bf8cd.jpg

 6 نظر

تمرین سخت زندگی

17 مرداد 1398 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

یکی از سخت ترین تمرین های زندگی این است که در هر شرایطی حق را بگویی.
گاهی مزایای انسان، طوری در مقابل حق عمل می کند، که مرز باریکی بین نار و نور در زندگی، حاصل می شود.

هنر بزرگیست که در آن شرایط حساس، باز هم خط پررنگی روی امتیازات و هواهای نفسانی کشید و حق را برگزید .

گاهی بین هیاهو و‌حواشی و “تو بگو، من بگو” های رایج جامعه، چهره حق، پوشیده می شود و انسان ممکن است تحت تأثیر تبلیغات وارونه و‌مخرب، باطل را به اشتباه به جای حق انتخاب کند و با کمال افتخار به انتخابش هم ببالد.‌ و ‌چقدر پیچیده و دشوار است که حتی در آن شرایط غبار آلود نیز، بصیرت داشت و حق را شناخت، تشخیص داد و برگزید.

خبرنگاری یکی از آن شغل های خطیر است که باید در تمام لحظات، صداقت و انتقال صحیح حقیقت، در آن حرف اول را بزند.
خبرنگار باید بدون اینکه تحت تأثیر حواشی و گرد و خاک های فکری پیرامون آن خبر قرار گیرد، با تیز بینی حقیقت را از بطن خبر بیرون بکشد و در عرصه دید جامعه قرار دهد.

خبرنگار بودن، روز و شب نمی شناسد و به محض وقوع یک ماجرای خبری، باید در صحنه حاضر باشد و خبر را به شکل صحیح و با تمام ویژگی های مطلوب یک انتقال درست، به مخاطب برساند.

خبرنگار ضمن توجه به منبع صحیح یک خبر، باید خودش هم حتی به اندازه نقطه ای خواسته یا ناخواسته به تحریف خبر، نپردازد، بلکه در کمال امانت داری خبر را به گوش اقشار جامعه برساند.

علاوه بر بیان حقیقت، اینکه چگونه بتواند با جذابیت، کلمات زیبا و‌مناسب، استاندارد سازی ادبیات رایج خبری و کادو پیچی صحیح واژه ها مخاطب را جذب کند، نقش پررنگی در تهیه خبر دارد.
اینجاست که بار دیگر سوگند خداوند بزرگ به قلم، مانند حفیقتی ابدی، بر پهنه هستی رخ می نماید و به ما گوشزد می کند، که چقدر حساسیت و دقت در این زمینه لازم است.

خبرنگاری یعنی صبر بی وقفه، استوار بودن و سرو ماندن و سر خم نکردن در مفابل باطل.

خبرنگاری یعنی چشم بیدار جامعه بودن حتی وقتی تمام چشم ها به خواب عمیق بی خبری فرو رفته اند.

خبرنگاری یعنی ایثار، مجاهدت، شب و روز نشناختن، اولویت وجدان بر افکار نفس پرستانه، بصیرت و نگاه تیز بین داشتن و رصد لحظه به لحظه ماجراهای ریز و درشتی که میتواند بستری مطلوب برای تهیه خبر، قرار گیرد.

و در پایان کلام نورانی، پیغمبر خاتم، به عنوان بهترین سرمشق، چراغ فروزان این راه صعب و دشوار است:

«قُلِ الحَقَّ و لا تأخُذکَ فِی اللَّهِ لَومَةُ لائمٍ»
️ حق را بگو و در راه خدا از ملامت هیچ ملامت‌گری نهراس.

«کنزالعمّال، ح 43553»



پی نوشت:
هفدهم مرداد سال هزار و سیصد و هفتاد و هفت، شهید محمود صارمی، خبرنگار متعهد کشورمان که به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران به مزار شریف رفته بود، توسط نیروهای طالبان به شهادت رسید.
و این روز را روز خبرنگار نام نهادند.

#دین_آرامشبخش_ما
#یادداشت_روز
#روز_خبرنگار
#به_قلم_شیدا_صدیق
#به_قلم_خودم

1565236108k_pic_6748176d-1257-4514-9743-54a30bb4d869.jpg

 نظر دهید »

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس