قبل از آن که دیر شود...
چرا باید تمام کارهایم را رها کنم و به دنبال تو بگردم؟!
تو را پیدا کنم و خودم گم شده باشم!
مگر شدنی ست؟!!!
من وقتی تو را پیدا میکنم که قبل از آن خودم را پیدا کنم!
وگرنه دور دنیا را هم که بگردم تا وقتی ته ته وجودم را کندوکاو نکرده باشم و آن گوهر گرد و خاک گرفته وجودم، آن یوسف پنهان شده در چاه ظلمت بی خبری را بیرون نکشیده باشم، چه فایده ای دارد؟!
امامم! ❤
تو هم از ما آن گوهر پنهان شده را می خواهی مگرنه؟!
پیدایش کنیم، پیدا می شوی! ✅
در حقیقت تو آن قدر پیدایی که مثل یوسف، که از پس پرده در آمد و ترنج ها فراموش شد و انگشت ها بریده، میدرخشی و مبهوت می کنی.
تو حاضری و پیدا! این منم که گم شده ام!
کاش، آن روز که خودم را پیدا میکنم، آن قدر دیر نشده باشد، که آینه ها هم دیگر مرا نشناسند…
تا فرصت هست باید پیدا شد…
دین آرامشبخش ما
به قلم شیدا صدیق
برای سلامتی اش دعا می کنیم.