حتی اگر چراغ را خاموش کند...
میگوید: حتی طرز چایی آوردنش هم برایم خاص بود. دقت میکردم یاد بگیرم چطور لبخند می زند، کی اخم می کند. حتی چطور بلند میشود و می نشیند!
میگوید: وقتی به منزلشان می رفتیم حداقل، تا یک هفته شارژ بودیم و روبه راه…چیز خاصی هم نمی گفت… اصلا همان نشستن کنار سماور همیشه جوشش، و نخودچی کشمشی که معمولا سوغاتی زیارت بود و می آورد، و همان چند جمله ساده ی خودمانی کافی بود که دلمان گرم شود و حالمان خوش…
کنارش، از تنش ها رها بودیم و به صلحی درونی دست می یافتیم.
غم و غصه ها و غرولندهای روزمره مان، انگار محو می شد.
میگوید: اگر به این مقام رسیدم، مدیون یادگیری از منش ایشانم، نه درس و بحث و کلاس هایشان(که البته آن هم عالی بود).
اما تماشای جزئیات زندگی ایشان، برای من، قدر هزار کلاس درس، حرف داشت و آموزنده بود.
مهم نیست اسم این عالم بزرگ که بود و چه بود.
اینطور انسان ها، با خدا و هستی در صلحند، متصلند و کنار خانه ی آب و جارو شده ی قلبشان، عطر حضور یار را حس می کنی.
«صلح» واژه عمیقی هست که در فرهنگ های مختلف، معانی متفاوتی دارد.
در فرهنگ ناب شیعه، صلح همیشه به معنی عدم جنگ نیست.
صلح یعنی هماهنگی و آرامش کامل و رضایت از شرایط حتی در دل آشوب.
صلح، یعنی هر چه به پایان، نزدیکتر می شوی، رنگ و رویت، شاداب تر و باطروات شود، چون با باوری عمیق، یقین داری بر حقی و در صراط مستقیم…همان حسی که در چهره عاشق و شاداب امام حسین، موج می زد.
آدم هایی که وجودشان صلح آفرین است، تو را به باغی دعوت می کنند که دلباز است، از نوع«جنات تجری من تحت الأنهار»…
دیگر برایت فرقی نمی کند که بیرون از باغ، جنگ است و آشوب. تو در خیمه گاه یار، حتی مرگ را آرامشبخش و «أحلی من العسل» می دانی!
حتی اگر چراغ را خاموش کنند و بیعتشان را بردارند، نمیخواهی از بهشت آرامشبخش یار جدا شوی!
تو در حضور صلح آفرین کسی که عاشقش هستی، با خودت و با زندگی در آشتی هستی.
حتی در دل جنگ و دود، حس امنیت میکنی.
«رضا بقضائک، میشوی و هیچ چیز به جز زیبایی نمی بینی.»
حتی غربی ها نیز به این نکته اذعان دارند و فیلسوف مشهور هلندی قرن هفدهم، باروخ اسپینوزا درباره مفهوم صلح می گوید:صلح به معنی نبود جنگ نیست بلکه فضیلتی است که از نیروی جان مایه می گیرد.
امروز در دنیایی که ستم و آشوب بیداد می کند، کسانی دم از صلح می زنند که خود ید طولایی در کودک کشی و استثمار ملت ها، دارند.
و خط به خط، طومار عجیب ترین واژه های ناگفته ی « بکش، اما از صلح دم بزن! » در پرونده شنیعشان حک شده است.
امروز واژه صلح، دستاویزی شده که زیر سرپوش امن آن، ایمنی خود را تضمین نمایند حتی به قیمت، نابودی هزاران بیگناه مظلوم.
اما با همه این حال، صلح، آرمانی جهانی است.
و در قرآن و روایات، تأکید شده که پایان جهان، صلح آمیز است.
پایان قصه زندگی، تراژدی نیست.
وحال سوال مهم و طلایی برای تک تک ما این است:
نقش من! برای ایجاد صلح و برگشتن منجی صالح عالم چیست؟!
پی نوشت:
روز بیست و یکم سپتامبر، مصادف با سی شهریور، روز جهانی صلح نامیده شده است.
#دین_آرامشبخش_ما
#به_قلم_شیدا_صدیق
#به_قلم_خودم
#یادداشت_روز