دین آرامش بخش ما

رویای هزار ساله ی من! تعبیر شو...
  • خانه 

فال قهوه تلخ

05 خرداد 1399 توسط شیدا صدیق «دین آرامشبخش»

عاشق چهره جذاب حسام و حتی اخم و تخم کردنش بود. تمام سعیش را می کرد که حسام او را به عنوان دوست فابریک و یا حتی نامزدش مد نظر قرار دهد. شش ماه از دوستی شان می گذشت اما حسام حتی به رویش هم نیاورده بود که یک اشاره نصفه نیمه هم که شده به خواستگاری و قصد ازدواج داشتن بکند.

آرنیکا در حالی که حسابی جلوی آینه به خودش می رسید تا برای قرارش با حسام آماده شود، با خودش فکر کرد: “بی خیال! همینکه بین اینهمه دختر من دلشو بردم کافیه"…

آرنیکا روبه روی حسام در کافی شاپ دنجی که عطر قهوه و دو سیب می داد نشسته بود ، دوروبرش پر از دختر و‌پسران جوان بودند . همین که زن جوانی با موهای کنفی و هیکل جلب نظر کننده وارد شد، خیلی از نگاه ها به سمت او جذب شد. او حتی بین اینهمه دختر امروزی و هزار رنگ باز هم جلب نظر میکرد و آرنیکا نگاه خیره حسام را به او دید.

در دلش با حرص گفت: “من احمقو بگو که موهامو طلایی کردم ، چقدر کنفی، شیکه! یادم باشه فردا از پگی جون وقت سالن زیبایی بگیرم".
حسام پکی به سیگار برگش زد و‌دودش‌را حلقه کرد و‌با نگاه خیره دوباره زل زد به زن مو کنفی…
نه، این دیگر یک نگاه اتفاقی گذرا نبود. قلب آرنیکا هری ریخت پایین…‌تلخی قهوه این بار مثل زهر تمام وجودش را سوزاند.
هر چند نمی خواست حسام را با رفتار تند، از دست بدهد و سعی میکرد نقش دخترهای خونسرد و آرام را بازی کند اما دیگر طاقت نیاورد و‌با رنگ برافروخته زد رو میز گفت: “حسام کجایی؟ حواست کجاست تو"؟
حسام که جا خورده بود با تعجب گفت “آرنی دیوونه چته"؟
آرنیکا با خشم گفت :
“بی جنبه، زل زدی به این دختره… که چی؟ همه محو ‌منن تو محو اون؟ بی لیاقت"؟
حسام گفت :"چی داری میگی؟ زده به سرت آرنیکا؟ چرا امل بازی در میاری؟ دیووونه! همه دارن نگامون میکنن"!
آرنیکا که قصد کوتاه آمدن نداشت گفت:
- “من املم یا تو که اینقدر ندید بدیدی؟ مگه نمیگفتی این چیزا واست عادیه؟ پس چرا …
در ضمن! مگه هی به من نمیگفتی از دخترهای باربی خوشت میاد؟ من به خاطر تو با اینکه لاغر بودم اما هشت کیلو دیگه کم کردم شدم نی قلیون! ولی الان مبینم از خانومای پر و پاچه دار با اون لباس های چسبون تابلو، بیشتر خوشت میاد و باب سلیقه تو هستند".

ادامه حرفش ناتمام ماند. حسام پول را پرت کرد روی میز و در حالیکه از خشم سرخ شده بود از کافی شاپ رفت بیرون . و زیر لب زمزمه کرد: “دختره بی آبرو، جلوی جمع هر چی از دهنش دربیاد میگه"…
آرنیکا هنوز داشت می لرزید، حس کرد زیاده روی کرده باید دنبالش می رفت و‌معذرت می خواست اما..
دلش می خواست دختر مو کنفی را که بی خیال نوشیدنیش را می خورد و چشم همه را دنبال خودش کشانده بود ، خفه کند.

زل زد به لباس ها،گوشواره، تتو و طرز آرایشش و همه را به خاطر سپرد تا حسابی ازش تقلید کند.
بی خبر از آنکه این مسابقه هزار رنگ نمایش دادن های بی حد و مرز، ته ندارد.
و هر بار کسی جدیدتر و با تنوع بیشتر به میدان می آید و عرصه رقابت را تنگ تر می کند.
چشمان پریشانش هنوز نفهمیده بود که برای عشق، فقط و فقط نمایش های سیرکی چند روزه کافی نیست!‌

به دو فنجان قهوه روی میز که انگار به او دهن کجی می کردند، نگاه کرد!
اینبار به جای جرعه جرعه نوشیدن، قهوه را لا جرعه سر کشید و اجازه داد تا تلخی عمیق قهوه به تمام وجودش سرایت کند
به ته فنجانش نگاه کرد.
نقش یک زن، در ته فنجان قهوه…
یک زن نه! هزار زن…
انگار توهم زده بود، یاد دورهمی ها و تفریحی فال قهوه گرفتن ها افتاده بود.
با خودش زمزمه کرد:
این فال بد یمن، آخر و عاقبت ندارد.

 

دین آرامشبخش ما

به قلم شیدا صدیق

https://golenarges18.kowsarblog.ir/

1590355164k_pic_2e1d3fe4-fd7c-4bc2-a92d-2fed154cb73c.jpg

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 30 نظر

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(27)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
27 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)

کلیدواژه ها: خیانت رابطه عاشقانه مؤفق روابط شکست خورده شکست عشقی عشقهای مجازی فال قهوه

موضوعات: تلنگر لینک ثابت

نظر از: مهتاب [بازدید کننده] 
  • http://najhlestan.kowsarbloj.ir>
مهتاب
5 stars

سلام
خیلی عالی و جذاب بود
انشاءالله همین زودی‌ها اون رمان زیبا و دلنشین را در قالب کتاب شیدا جون بخونیم
احسنت
روشی بسیار عالی برای بیان حقایق و دردهای جامعه
موفق باشید در این راه ارزنده و خطیر

1399/03/14 @ 08:56
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام دوست گلم ممنون عزیزم

1399/06/05 @ 21:53
نظر از: چشم به راهم [عضو] 
  • نقاش

خیلی عالی بود حسابی جذب خوندنش شدم

1399/03/09 @ 18:33
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون عزیزم

1399/03/09 @ 19:41
نظر از: جانم فدای سید علی [بازدید کننده]
جانم فدای سید علی
5 stars

سلام عزیزم احسنت، بسیار تأثیرگذار بود

1399/03/06 @ 21:02
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام استاد رخشانی بزرگوار
ممنونم

1399/03/06 @ 23:09
نظر از: طوباي محبت [عضو] 
  • شكوفه لبخند
  • طوباي محبت
5 stars

هم متن عالی بود هم زاویه دیدی که انگار خود اون شخص روایت کرده هم انتخاب کلمات هم نتیجه‌گیری خلاصه همه چی عاااالی بود
دست مریزاد شیدا جان

1399/03/06 @ 11:11
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون طوبای عزیزم

1399/03/06 @ 23:07
نظر از: مهنا [بازدید کننده] 
  • https://mohana93.kowsarblog.ir>
مهنا
5 stars

عالی بود فال قهوه نگاه ما به زندگیه

1399/03/05 @ 23:00
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

عالی نگاه مهربون شماست مهنای عزیز

1399/03/05 @ 23:21
نظر از: هورمند [عضو] 
  • هورمند
5 stars

متنتون قابل لمس بود،شیدا جان!

1399/03/05 @ 22:23
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون از لطف شما عزیزم

1399/03/05 @ 22:31
نظر از: Alma [عضو] 
  • alma
5 stars

متاسفانه دیرفهمیده میشه که اولویتی مهمتر از خود انسان نیست.بنظرم در این زمینه،بهتره خودخواه باشیم

1399/03/05 @ 17:49
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون از حضورت آلمای عزیزم

1399/03/05 @ 18:00
نظر از: اله صوفی [بازدید کننده]
اله صوفی
5 stars

سلام شیداجانم
عیدت مبارک

1399/03/05 @ 16:43
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام اله جونم عید تو هم مبارک و پر از شادی و اتفاق های قشنگ زندگی

1399/03/05 @ 18:01
نظر از:  
  • نگاه نو، زندگی نو

سلام
دقیقا قلم تون طوری بود که خودم تو همون کافی شاپ تصور کردم و انگاری ماجرای این قصه به عینه جلوی چشم هام اتفاق افتاد
یا شاید هم همراهی ذهن با قلم شما بود
به هر حال به شیوه خوبی اومدین از این معضل حرف زدین

1399/03/05 @ 15:16
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون خوشحالم که این حس اشنا رو داشتی
راستش این یک برش از رمانی هست که به پیشنهاد یک موسسه می خواستم بنویسم و زندگی چند خانواده را و سبک زندگی های مختلف رو نشون میده که البته این خانواده ها به هم مرتبطند ولی یه چند صفحه شو نوشتم دیدم الان فرصت نوشتن کامل و طولانی نیست به علت مشغله هام…کنار گذاشتم نوشتنشو….این فقط یه برش کوچولو از وسط اون داستانه

1399/03/05 @ 15:31
پاسخ از: اندیشه ی پرواز [عضو] 
  • گم گشته ي دوران غيبتيم
  • شهد گل واژه ها
  • ويدئو كليپ
  • مشق عشق ( يك جرعه انديشه)
  • نور و فانوس
  • حسينيه مجازي عشاق الحسين
  • وبلاگ من
  • اسرار عشق و هستي
5 stars

سلام عزيزم
خيلي عاليه
اتفاقا ميخواستم بگم استعدادت عاليه براي رمان نويسي
كاملش كن…خيلي آموزنده و جذاب ميشه حتما هم پر فروش
خيلي قلم گيرا و جذابي داري شيدا جونم
خوراك جوونايي امروزي رمانه …اونم رمانهاي چرتي كه تو بازار
روزي ده دقيقه روش وقت بذار…تو مي توني شيداي عزيزم
رمان اثر گذاري ميشه

1399/03/06 @ 11:09
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون از لطفت دوست خوبم.

1399/03/06 @ 23:09
نظر از: مشکات [بازدید کننده]
مشکات
5 stars

سلام و درود به شیوه جذاب و عالی اززمعضلات فرهنگی گفتید واقعا قلم شما دلنشینه
کاش کتابشون کنید
لذت میبرم از خوندن پستهای واقعا زیبای شما
و روزی چند بار سر میزنم
سپاس فراوان مهربانو

1399/03/05 @ 13:52
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و درود ممنونم از توجه و لطف شما
شاد و پیروز باشید

1399/03/05 @ 13:54
نظر از: یا دلیل المتحیرین [بازدید کننده]
یا دلیل المتحیرین

سلام و عرض ادب
بسیار عالی
ولی جالبه خیلی از افرادی که درگیر این مسابقه نفس‌گیر هستند خودشان به اینکه با این شرایط هر روز باید به رنگی دربیایند واقفند اما همچنان ادامه می دهند.

1399/03/05 @ 11:17
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و احترام خانم نوحی عزیزم
ممنون از توجه و حضورتون
خدا حفظتون کنه

1399/03/05 @ 13:55
نظر از: یا کاشف الکروب [عضو] 
  • شهیدمحمودرضابیضائی
5 stars

با سلام و احترام موفق باشید از متن های زیبا. التماس دعای فرج و شهادت

1399/03/05 @ 08:04
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

سلام و احترام دوست عزیز
نگاهتون زیباست
ممنون.. بهترین ها رو براتون آرزو ذارم

1399/03/05 @ 13:57
نظر از: k.reshm [بازدید کننده] 
  • http://shokolatkitkat.blogfa.com>
k.reshm
5 stars

وای چه عالی بود واقعا یه اعصاب خرد هزار جور شک و فکر و خیال و چک کرذن حس مسابقه…
باور کن اکثر آدمای خانواده دار و تحصیلات دکترا و بافکر اینجوری ظاهر نمیشن
تو کشورهای اروپایی هم این وضع نیست
آخه چه تقلید داغونی
وای اعصاب نمی مونه واسه آدم.
ما خانوما شدیم دشمن هم انگار
تازه آدم ملکه زیبایی هم که باشه بعد از یه مدت، عادی میشه و همیشه یکی با ظاهر جدیدتر هست…پس واقعا به قول شما برای عشق، چیزهای دیگه ای لازمه
تازه بعدها پای هزار جور خیانت هم باز میشه
واای خیلی قشنگ بیان کردید
واقعا مرسی آجی گلم

1399/03/05 @ 03:47
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون از توجه و حضور شما
آرامش و شادی نصیبتون

1399/03/05 @ 03:51
نظر از: زهرا سادات [عضو] 
  • گلابتون
زهرا سادات
5 stars

امان از این مسابقه‌ی هزار رنگ

1399/03/05 @ 03:07
پاسخ از: شیدا صدیق «دین آرامشبخش» [عضو] 
  • دین آرامش بخش ما
5 stars

ممنون از حضورت زهرا سادات گلم

1399/03/05 @ 03:51


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دین آرامش بخش ما

خودت را تصور کن در یک محیط آرامش بخش، نشسته ای و به دور از قیل و قال های عالم، می خواهی جرعه، جرعه نور بنوشی از فنجان عشق. نگاهی به نوشته های زیر بینداز...شاید پیام انرژی مثبتی که قرار است به تو برسد، لای همین واژه ها بیابی... به قلم خودم نوشته ام و با دلگرمی به سوگند زیبای خداوند به قلم «ن والقلم و ما یسطرون» عاشقانه های معنوی ام را قلم زدم. تمام سعیم این بوده که پیامی از حضرت دوست باشد و لاغیر. زیرا این جمله قدیمی اول قصه ها، واقعا حقیقت دارد که: «غیر» از خدا! هیچکس نبود... سعدی چه زیبا می گوید: «هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم»**************** (کپی بدون ذکر منبع، جایز نیست)

آخرین مطالب

  • به آغوش گرمت نیاز دارم...
  • کنار چای تلخت دو حبه قند بگذار
  • شارژ روحی از جنس دریاچه
  • جذاب و دوست داشتنی شبیه «بیب بیب»
  • کاش نمی فهمیدم...
  • هیچکس دلش برایت تنگ نمی شود
  • لطفا به عطر من دست نزن!
  • قشنگ شدن جسمی و روحی
  • اصلا خوب نیست
  • بلدی کاری کنی خوشمزه بگذره؟!
  • عالیجناب! حالا چون شمائید...
  • مواظب خرده شیشه ها باش!
  • چقدر ازش خوشم می آمد
  • فال قهوه تلخ
  • دختر کوچولویی با چشمان بارانی
  • چرا به من کمک کردی؟!
  • مرگ یک بار! شیون یک بار!
  • ترسیم مثلث عشقی
  • شاید یک روز بفهمم...
  • حافظ! لطفا غزلت را عوض کن!!!
  • روانشناسی رنگها (چه رنگی را دوست داری)؟
  • عکسهای لایک خور اینستا
  • نذر عجیبی که به شدت جواب میدهد
  • انرژی مثبت
  • بلد نیستیم!
  • من هم کم مقصر نبودم!
  • راز خوشبختی واقعی!
  • "حلالم کن" کافی نیست!
  • تکنیک های جذاب همسرداری!
  • ببخشید! منظوری نداشتم!
  • "سنگ رو یخ شدن" هم حدی دارد!
  • میخواهم این راز درگوشی را فاش کنم!
  • تو یک نفر!
  • جمع کن با این دختر تربیت کردنت!
  • مهم های نا مهم! نا مهم های مهم!
  • پنج دقیقه زیاد است؟!
  • خودت شعرت را بساز!
  • انگشتر سحرآمیز را دستت کن!
  • آیا هنوز چشمان الناز، غمگین است؟!
  • منعطف و سازگار مثل پتیر پیتزای کش دار
  • این دیگر اصلا منصفانه نیست!
  • خوش طعم ترین چاشنی دنیا
  • همین دلخوشی های کوچولو را هم از آدم می گیرند!
  • سیاست زنانه داشتن!
  • من زن پر توقعی نیستم!
  • یعنی این لیلی مهره مار داره؟!
  • گوشواره فیروزه ای هدیه یک عاشق خجالتی!
  • حقیقت آرام سازی ذهن و مراقبه
  • داستانی عجیب برای شروع تحول مثبت
  • شد، شد! نشد، نشد!!!

جستجو

آرشیوها

  • خرداد 1399 (19)
  • اردیبهشت 1399 (35)
  • فروردین 1399 (15)
  • اسفند 1398 (19)
  • دی 1398 (5)
  • آذر 1398 (5)
  • آبان 1398 (5)
  • مهر 1398 (9)
  • شهریور 1398 (7)
  • مرداد 1398 (23)
  • تیر 1398 (24)
  • خرداد 1398 (32)
  • بیشتر...
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس